چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: ۱۹:۳۳:۱۹

همرزم شهید خسروی؛ رفتار و منش شهید انسان ساز بود

به مناسبت شهادت سردار شهید حاج عبدالله خسروی پیک راستان گفت و گوی اختصاصی با جانشین و هم رزم این شهید انجام داده است.

همرزم شهید خسروی؛ رفتار و منش شهید انسان ساز بود

شهید خسروی

همرزم شهید خسروی؛ رفتار و منش شهید انسان ساز بود

نحوه‌ی آشنایی‌تان با شهید از کجا شروع شد؟
در موضوع سوریه بنده از سال95 در خدمت ایشان بودم. تا قبل از آن، شهید خسروی دفعات متعددی به سوریه اعزام شده بود. در ماموریت‌هایی که با هم در سوریه داشتیم مسائل و مشکلات منطقه را بررسی کردیم. شهید خسروی گفت: «از این به بعد اگر قرار است نیروهایی را به سوریه اعزام کنیم؛ این نیروها باید از آموش‌های خاصی برخوردار باشند که بر اساس نیاز آنجا باشند.» جالب اینکه این نتیجه‌گیری شهید خسروی هم‌زمان شد با تصمیم قرارگاه امام حسین علیه السلام مبنی بر ایجاد گردان فاتحین. تهران ابلاغیه را دادند و ما هم شروع به برنامه ریزی و کار کردیم.
بنده زمان جنگ جزء بچه‌های اطلاعات نبودم ولی شاید بشود گفت کمتر از بچه های اطلاعات آنجا نبودم، به نوعی هم نیروی گردان بودم و هم نیروی مخابرات، اما به خاطر علاقه شدیدی که به آقا محسن بیاتی و همین حاج عبدالله داشتم، کارهای مخابرات را انجام می‌دادم و واگذار می‌کردم به افراد خاص. بعدش می‌رفتم در واحد اطلاعات می‌ماندم. خیلی به شهید خسروی علاقه‌مند بودم. آرزوی من این بود یک روزی در کنار ایشان باشم و خدا این توفیق را به من داد که تا قبل از شهادتش در حدود 11 ماه در کنارشان انجام وظیفه کنم.
هدف شهید خسروی از تاسیس گردان فاتحین در استان مرکزی چه بود؟
ایشان چند بار به من گفت من فقط برای رضای خدا و انجام وظیفه این کار را انجام داده‌ام. هرکدام از کارهای من را نیز که احساس می‌کرد از دایره رضای خدا و انجام وظیفه خارج است متذکر می‌شد. من هم مطیع و گوش به فرمانش بودم و همه حرف‌هایش را دقیق اجرا می‌کردم.
یکی از خصوصیات شهید جذب جوان‌ها بود؛ دراین مورد توضیح دهید.
بعضی از خصوصیات شهید خسروی ذاتی بود. از جمله شجاعت و شهامتی که چه در دوران دفاع مقدس و چه در سوریه به عنوان مدافع حرم داشت. صبر و استقامت این شهید هم نتیجه سال‌ها ریاضت و خویشتن‌داری ایشان بود. گذشت و فداکاری هم از ویژگی‌های دیگرش بود. اما خصوصیت بارز و مهم این شهید انسان سازی بود. به عنوان الگویی بود که هرکسی را از هر قشری جذب می‌کرد.
برای جذب نیروی گردان قرار بود که 120 نفر را به عنوان فاتحین سازماندهی کنیم. ایشان این مسئولیت را به من سپرد. من در انتخاب‌هایم از روی ظاهر و چند دقیقه صحبت، به این تصمیم می‌رسیدم که این فرد به درد ما می‌خورد یا نه. اما حاج عبدالله من را صدا کرد و با صراحت گفت: «اگر بخواهی با این روند نیروها را دفع کنی، نمی‌توانم با تو کار کنم!» دقیقا این جمله عین کلامشان بود. من گفتم: «شما خودتان سر و وضع نیروهایی که جذبشان نکرده‌ام را می‌بینید.» اما حاجی می‌گفت: «در حقیقت همین نیروها را باید جذب کنیم. کسانی که در میدان هستند که نیاز به جذب ندارند.»
نکته بارز این روش و سبک حاجی این است که آن نیروها تغییرات اساسی کرده اند. این شهید با نگاه، رفتار و حرف‌هایش همه را مرید خودش می‌کرد. او به عنوان یک مرد سلحشور و شجاع الگوی همه ی ما بوده و همیشه خواهد بود.
گفته می‌شود حاج عبدالله خیلی سخت گیر بودند؛چطور با این سخت‌گیری‌ها، نیروها این گونه جذبشان می‌شدند؟
بله. درست است. ببینید دفاع مقدس هشت ساله با بعثی‌ها یک جنگ جمعی بود. خط پدافندی مشخص بود و تقریبا با یک روش کلاسیک هم می‌شد جنگید. اما این جنگی که ما در سوریه داشته‌ایم پارتیزانی است. فرار و حمله زیاد دارد. تغییرات و جابجایی زیاد دارد. بنابراین ایشان بیشتر زیرکی، هوش و سرعت عمل بالا را به بچه ها گوشزد می‌کرد و برای این کار خیلی سخت می‌گرفت. در همین مدت یک سال کاری کرده بود که اگر نیروهایی ناتوانی و ضعفی داشتند به چریک و کوماندو تبدیل شدند. حتی خودش هم از این رشد تاکتیکی و نظامی که می‌دید تعجب می‌کرد. باکاری که حاجی کرد و با فشاری که به ما آورد ارتقا بسیار خوبی داشتیم.
چه شاخصه هایی در یک نیرو باید وجود می‌داشت که قبولشان می‌کرد؟

هرکس می‌آمد جذب می‌کرد. یعنی توانایی برگرداندن بدترین کسانی که ما فکر می‌کنیم را نیز داشت. با اعمال، با نگاه، با حرف‌ها و با لبخندهایش جذابیتی ایجاد می‌نمود که همه جذبش می‌شدند. یک روز در غیاب حاج عبدالله، یک نفر آمد و گفت:«فرمانده گردان کیه؟» بچه‌ها هم من را نشان دادند. وقتی دیدمش تعجب کردم. دستانش پر از خالکوبی قدیمی بود. گفتم: «ما نیاز به نیرو نداریم.» ایشان گفت: «من خیلی نیروی خوبی هستم ها!» گفتم: «بله. اما نیرو زیاد داریم. اگر کمبود نیرو بود شما را صدا می‌کنیم.» ایشان رفت و چند دقیقه بعد شهید خسروی آمد و از من پرسید: « نیرو آمده اینجا؟»، گفتم:«بله. یک بنده خدایی آمد و تقاضای ثبت نام داشت.» حاجی گفت: «او نیروی من است. من ازش درخواست کردم. سریع برو سراغش.» وقتی رفتم و ثبت نامش کردم می‌گفت:«حاجی من را به زندگی این دنیا و آن دنیا برگرداند! من الان با یک نگاه شیفته حاجی نشده‌ام. از 25 سال پیش مریدش شدم. الآن هم دیدم که این گردان با فرماندهی ایشان است با افتخار آمدم تا جانم را در خدمت اسلام بگذارم»
از شوخی‌های ایشان اگر خاطره‌ای دارید، بفرمایید.
با من هم خیلی شوخی نمی‌کرد و بیشتر جدی بود. از من بیشتر توی سازماندهی، رزم و رزمایش کمک می‌گرفت ولی برای هدایت نیرو در ابعاد اخلاقی فقط خودش انجام وظیفه می‌کرد. من کسی نبودم که مثل ایشان بتوانم در جذب نیرو کمکش کنم. احساس می‌کردم که ایشان برای انجام این کار به من نیاز ندارد.
در زمینه اخلاقی و رفتاری چه تغییری کرده بودند؟
من دوستان ایشان را به سه گروه تقسیم می‌کنم:
1- افرادی که از 30-35 سال پیش ایشان را می‌شناسند.
2- افرادی که بعد از جنگ تا همین دو سال پیش با ایشان ارتباط برقرار کرده‌اند.
3- افرادی که در دو سال اخیر(به ویژه یک تا دو ماه گذشته) با ایشان دوست شدند.
به شهادت خیلی از دوستان نزدیکش، من به جرات می‌توانم بگویم که تغییراتی در این دو ماه گذشته داشت که نسبت به کل عمرش بی سابقه بود. یک رشد فضایل اخلاقی عجیبی داشت. آقای خسروی داشت رو به بالا پرواز می‌کرد و به جایگاه واقعی خودش -که همان همنشینی با ائمه اطهار(ع)و دوستان شهیدش بود- می‌رسید. هم‌چنین قبل از اعزامش به صراحت، شهادتش را اعلام کرده بود که فیلمش موجود است. او برای رفتن تمام زمینه‌ها را آماده کرده بود. این یک اتفاق ساده نبود. لااقل ما این واقعیت را دیدیم. شاید من آدم خوبی باشم و تقدیر خدا در یک زمان خاصی من را ببرد ولی برای شهید خسروی قضیه این جوری نبود. خودش برای خودش رقم زد. تقدیرش را با خدا معامله کرده بود. طوری برنامه ریزی کرد که همان کاری را که می‌خواهد خدا برایش انجام دهد.
سخن پایانی
شهید خسروی به وظایفش مسلط و خیلی ثابت قدم بود. همواره تاکید داشت کاری را که می‌توانیم، باید به نحو احسن انجام دهیم. او با تاسیس و آموزش خوب گردان فاتحین، تکلیفش را به خوبی انجام داد و آن را به اوج رسانید. درخواست بنده از همه این است که اگر از این شهید شناختی ندارند حتما سرگذشتش را بخوانند و اگر ایشان را می‌شناخته‌اند، بیشتر روی زندگی‌ دو سال اخیرش مطالعه کنند.. من مطمئنم کسانی که راه این شهید را ادامه داده و او را الگوی خود قرار دهند، خداوند دستشان را می‌گیرد.

انتهای پیام/ح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار
چند رسانه ای

سیستان و بلوچستان مشکل آب دارد…

قصه آب …

چرا کارگران هپکو از رئیسی تشکر کردند؟

پدری از جنس صبر و مقاومت