۲۴ تا ۲۸ آبان ۱۳۷۹ برای استان ما روزهای دیگری بود. روزهایی که دیارمان شلوغ و پرنشاط، پر رفت و آمد و در صدر اخبار کشور قرار داشت. طاق نصرتهای میدان سرداران اراک که آن زمان هنوز به این وسعت نبود؛ در خاطرمان هست.
گلزار شهدای اراک، خیابان امام(ره)، خیابان دانشگاه، ورزشگاه شهدای پنجم مرداد، مصلای بیت المقدس که آن روزها هنوز آجری، با سقفی یک لایه و ستونهای آهنی لخت بود، هزاوه، تفرش، خمین و ساوه، همه چون دهلیزها و بطنهای قلبی به نام استان مرکزی بودند که خون تازه در رگهای انقلاب جاری میکرد. همه جا شور انقلاب داشت.
در لحظه ورود آقا به اراک ناقوس کلیسای ارامنه هم به نشانه خیرمقدم به صدا درآمد. برای خانواده و فامیل ما هم که پنج شش ماه قبل، مسافر والفجر هشتی خود را پس از ۱۵ سال مفقودی در آغوش کشیده بود، سال ۷۹ سال شهادت بود و با این سفر تجلی«رهسپاریم با ولایت تا شهادت» شد.
آقا به قول خودشان چند بار در دوران دفاع مقدس به استان ما آمده بود که در یکی از این سفرها، سال ۱۳۶۶ هنگام اعزام رزمندگان به جبهه، در محل پارک آزادی فعلی اراک، جمعیتی عظیم از مردم آمد، اما این سفر حماسهای بزرگتر از آن بود. به هر حال ما با عطر شهادت به استقبال امام عزیزمان میرفتیم.
صبح روز ۲۴ آبان، از مدرسه تا ورزشگاه را پیاده رفتیم. راهی نبود، رسیدیم اما خیلی منتظر ماندیم تا آقا را ببینیم. گفتند آن قدر جمعیت آمده که خودروی ایشان نمیتواند بیاید و عدهای هم مصدوم شدهاند.
درختان و بالای اتوبوسها نیز پر از آدم بود. از بیم آسیب دیدگی مردم، به ناچار مسیر حرکت خودرو
در خیابان امام خمینی(ره) را از میدان شورا به سمت خیابان قائم مقام تغییر دادند و با این وجود باز هم با تاخیر به ورزشگاه رسیدند.
با قرائت خوب و استادانه حاج حسین محمدی، برنامه رسمی شد. مجری برنامه با شعارهای طوفنده دریای خروشان جمعیت را منظم میکرد. به گمانم مداحی و سرود دانش آموزان، آخرین برنامههای قبل از ورود و خیر مقدم امام جمعه و استاندار وقت هم دو برنامه بعد از ورود ایشان بودند.
بالاخره آقا با عبای کرم رنگ و آن عصا از راه رسید. با لبخندی زیبا در میانه جایگاه ایستاد و دست چپش را به نشانه سلام بالا برد. دیگر صدایی جز «صل علی محمد، رهبر ما خوش آمد»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» و شعارهای دیگر مردم، شنیده نمیشد.
شاید فضای پر شور آن روزها و شوق دیدار موجب میشد که آن ایام جایگاه این سفر در تاریخ انقلاب و عمق فرمایشات آقا را نفهمیم و این در سالهای بعد، در حین مطالعه بیانات ایشان برایمان روشن شد.
آقا لب به سخن گشود. چقدر زیبا خدا را شکر کردند و چه متواضعانه از مردم تشکر. سپس بی واسطه شروع به وصف مردم و استان نمودند. مؤمن، پُرشور، غیور، بامحبّت، سرشار از احساسات پاک و صمیمانه، توصیفات آقا از مردم بود.
ایشان به شهادت ۷۸ کارگر اراکی در بمباران روز پنجم مرداد سال ۶۵ اشاره و فرمودند: «اراک، شهر رشد شخصیتهای بزرگ است. استان مرکزی در حقیقت سرزمین رشد فرهنگی و فکری و خدمات بسیار با ارزش فرهنگی و سیاسی است. سرتاسر استان همین خصوصیت را دارد.
اراک در مقایسه با بسیاری از شهرهای کهن، شهر جوانی است؛ اما در همین مدت شخصیتهای برجستهای از آن برخاستهاند و هر کدام منشأ آثاری شدهاند. ظهور شخصیتها و مردان بزرگ از این خطّه، نشاندهنده حقیقتی است و آن حقیقت اینکه این منطقه از لحاظ استعداد انسانی، یک منطقه ممتاز و کمنظیر است.»
ایشان با بیان اینکه سالها بساط علم و تحقیق و روحانیت در اراک گسترده بود، تاکید کردند: «جاذبه اراک شیخ عبدالکریم حائری را از نجف و سامرا به این شهر کشاند. با این حساب، شهر شما مادر حوزهی علمیهی قم است.» گوشهای از این جاذبه علمی اراک را در مطالعات بعدی دیدم و یقین کردم که آقا کلامش بی حکمت نبوده و برای خوشایند مردم سخن نمیگوید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیان اینکه بزرگان اراک در نجف و قم هم برجسته و ممتاز بودند، اظهار داشتند: «بزرگان اراک در نجف هم بکدند؛ برجسته بودند، در قم هم که بودند؛ برجسته بودند.
مرحوم آقا ضیاءالدّین عراقی محقّق بزرگی است که امروز اگر کسی سخنان و تحقیقات او را در مباحث فقهی و اصولی بتواند عمیقاً درک کند، به آن افتخار میکند. مرحوم آیت اللّه اراکی نیز که در قم ساکن بود، از افتخارات شهر شما بود.»
آقا روز بعد در دیدار با علما و روحانیون استان، اخلاص، صفا و معنویت را عامل جذب دلهای مردم به سوی آیت الله اراکی عنوان کردند.
ایشان در دیدار با علما و روحانیون استان با ذکر نام بزرگانی چون حاج آقا محسن، آقا نور الدین و ملا فتحعلی سلطانآبادی اظهار داشتند: «شهرهای مختلف این استان اینقدر عالم، ادیب، ملا، منشی، مردان بزرگ و شخصیتهای سیاسی داده که انسان در کمتر استانی این را مشاهده میکند.»
در اینجا بود که آقا با تکمیل تحلیل خود از تاریخ حوزهی علمیه اراک، یکی از راهبردیترین جملات خود در طول این سفر را خطاب به طلاب و روحانیون استان ابراز داشته و فرمودند: «ما مدیون همه این سلسله جلیلهی عظیمهی فخیمهی علما و فقها و محدثان و مفسران و مبلغان دین در طول این هزار و اندی سال هستیم. شما طلاب و فضلا باید همت کنید و این اراک را از لحاظ مایهی علمی به روزگاری برگردانید که این افتخارات را داشته است.»
آقا در برنامههای متعدد این سفر، به طور خاص به شخصیت امام خمینی(ره) پرداختند. ایشان امام را در راس پرورش یافتگان استان برشمرده و تصریح کردند که استخوانبندی علمی امام(ره) در اراک به وجود آمد. دست توانای اسلام در دوران معاصر، غیرت مجسم اسلام، فریاد مظلومیت مسلمانان در دوران های مختلف و علت پیروزی ملت ایران در مقابل دشمنان؛ از دیگر توصیفات آقا در وصف مقتدایشان بود.
رهبر معظم انقلاب در ادامه تبیین شخصیت امام(ره)، در دیدار با مردم خمین با هشدار نسبت به نقشه اساسی دشمن برای فراموشی امام و خدشه در بیانات و مبانی ایشان، تصریح کردند: «دشمن با انواع و اقسام شگردها، با نوشتن کتاب، مقاله، خاطره، جعل، تحریف و دروغ واضح میخواهد چهره و شخصیت امام(ره) را از آن موقعیت درخشانی که در نظر ملت ایران دارد پایین بیاورد.»
دیدار رهبری معظم انقلاب با جوانان از دیدارهای پرشور، پر محتوا و تقریبا طولانیترین دیدارهای این سفر بود. ایشان در این جلسه یک بار دیگر به ارائه تعریف بسیج پرداخته و گفتند: «من بسیج را یک سازمان نظامی نمیدانم. بسیج یعنی آحاد علاقمند، دارای احساس مسئولیت و دارای ایمان. آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عظیمی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند
و خودشان در قلهی کمال قرار بگیرند؛ او بسیجی است.»
آقا در این دیدار که ۲۶ آبان در مصلای بیت المقدس اراک برگزار شد؛ عملا یک تعریف تمدن محور از بسیج ارائه دادند، به ویژه اینکه در اجتماع مردم اراک نیز این زمینه را فراهم کرده بودند.
در آن دیدار ایشان با اشاره به دو قطبی سلطهگر و سلطهپذیر در جهان، به ضعف دشمن اشاره کرده، تسلّط فرهنگی را خطرناکترین انواع سلطه قلمداد کرده و گفتند: جوانان عزیز! اگرچه من از عملکرد بعضی از مسئولان فرهنگی کشور هیچ رضایتی ندارم و معتقدم کاری را که باید انجام بدهند، انجام ندادند؛ بعضی از آن کارهایی را که نباید انجام بدهند، انجام دادند! اما خودِ شما جوانان هم در درجه اول مسئولیت دارید.»
البته آقا فقط مسئولیت را متوجه جوانان نکرده و متقابلا مسئولین استان را هم خطاب قرار دادند که با برنامهریزىِ خوب میشود از نیروهای جوان استان استفاده کرد و باید استفاده شود.
مساله مهم دیگری که امام خامنهای(مدظله) بر آن تاکید کردند، تمایل جوان به فهم معارف مذهبی با استدلال و روشن بینی و بر حق بودن این مطالبه بود. ایشان با اشاره به تلاش عدهای برای جا انداختن اسلام به عنوان یک سلسله محدودیت ها و نیز بدفهمی عدهای دیگر از دین، افزودند: «اسلام عبارت است از ایمان و معرفت روشن به یک حقیقت و نگاه به زندگی به عنوان عرصه عظیم قابل برنامهریزی و شکوفایی، برای رسیدن به هدف ها و آرمان های بزرگ.»
دیدار با خانوادههای شهدای استان مرکزی، فقط محدود به دیدار روز ۲۴ آبان در مصلی بیت المقدس اراک نشد. ایشان در منزل شهیدان رجایی، طاهر امانی و عشوری نیز حضور یافتند. در جریان دیدار با خانواده شهیدان رجایی، مرحوم حاج حسین رجایی و مرحومه همسر ایشان یاد و خاطره مراسم تشییع مسعود، اصغر و اکبر را زنده کردند.
حاج حسین رجایی که با پیراهن سفید، فرزندانش را تشییع کرده بود، اینجا خطاب به آقا گفت: «عزیز زهرا! خوش آمدی. تا ما خانواده شهدا هستیم؛ کسی نمیتواند نسبت به ولایت کوچکترین خدشهای وارد کند. اگر اسلام و جمهوری اسلامی با کشته شدن ما و فرزندانمان باقی میماند؛ پس ای تانکها و توپهای دشمنان اسلام بیایید ما را له کنید تا اسلام زنده بماند.»
دو سال بعد امام خامنهای(مدظله) در جریان دومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و در حالی که در سفر سیستان و بلوچستان بودند، فرمودند: «من در جایی دیدم شخصی که پدر سه شهید و رئیس شورای شهر بود. مرد دلسوز و خدمتگزار و به مردم شهر خدمت میکرد. پیام من به مردم شریف ایران این است که به چنین افرادی رای بدهند.»
آقا هم چنین در مراسم رژه نیروهای مسلح استان مرکزی که ۲۵ آبان در پادگان امام علی (ع) تیپ ۷۱ سپاه روح الله برگزار شد؛ گفتند: «امروز هر کس میخواهد به این ملت و به این کشور خدمت بکند؛ باید ایمان را در دلها تقویت، امید را در دلها روشنتر و معرفت اسلامی و ایمانی را در ذهنها تقویت کند.»
در دیدار با نخبگان استان که ۲۶ آبان در اراک برگزار شد؛ امام خامنهای(مدظله) نخبگان را بزرگترین ثروتهای ملی دانسته و اظهارداشتند: «خدمت به کشور و ملت وظیفه سنگین نخبگان، حتی در شرایط نا مساعد است. این وظیفهای است که سنگینیاش با تغییر شرایط کاهش پیدا نمیکند.»
رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم خمین در ۲۶ آبان، خمین را شهر امام(ره)، شهر انقلاب، زادگاه بزرگترین مرد دوران معاصر، معروف در همه آفاق و انفس، شهر حزب الله، شهر جوانان غیور و مومن و شهر درجه اول استان از لحاظ تعداد شهیدان لقب داده و فرمودند: «خمین شهری است که در زمین و آسمان و پیش فرشتگان خدا مشهور است.»
اما مهمترین مطلبی که آقا در خمین بیان کردند، همان مطلبی بود که در اجتماع بزرگ مردم اراک هم بر آن تاکید بسیار کرده بودند. ایشان فرمودند: «تا آنجا که میتوانید وحدت و یکپارچگی را در میان خودتان حفظ کنید. نگذارید پندارها و گمان ها بین آن کسانی را که دل های متصل به اصول واحدی دارند از هم جدا کند. آن کسی که اسلام، امام، این راه، عزت ملت ایران، پیشرفت انقلاب اسلامی، آبادی روز به روز کشور و موفقیت جمهوری اسلامی را هدف و مقصد خود قرار داده است، او برادر و یا خواهر شماست؛ اسمش هر چه باشد.»
در ادامه سفر، امام خامنه ای(مدظله) از صبح تا عصر ۲۷ آبان، علاوه بر دیدار با مردم تفرش، آشتیان، فراهان و هزاوه، سه امامزادهی بزرگوار محمد عابد در مشهد میقان، سید محمد در تفرش و سلطان سید احمد در هزاوه را نیز زیارت کرده و به تشریح سلسله انساب و نیاکان خود از منطقه تفرش تا هزاوه، خامنه و مشهد پرداختند.
ایشان در تفرش به جایگاه مهم این منطقه اشاره کرده و اظهار داشتند: «تفرش، آشتیان و فراهان، منطقه پرورش استعدادها در ادب، سیاست و علم است. این سرزمین سرشار از استعداد های بزرگ و انسان های با ارزش است.»
آقا سپس به تحلیل نقش سه چهره بزرگ تاریخ معاصر ایران، یعنی میرزا تقی خان امیر کبیر، قائم مقام فراهانی و میرزا حسن آشتیانی پرداخته و اظهار داشتند: «امیرکبیر و قائم مقام اصلاح طلب بودند و دوست داشتند به کشورشان خدمت کنند. اما اسیر دستگاه سلطنت و استبداد بودند. آن کسی که اسیر دست آنها نبود میرزای شیرازی بود. میرزا حسن آشتیانی از لحاظ مقام علمی ظاهراً از میرزای شیرازی کمتر هم نبود ولی خود را مطیع میرزای شیرازی قرار داد.
حکومت ماند که چه کارش کند. اگر او را بکشند؛ میشود شهید عالیقدر، بدتر میشود. زنده بماند؛ مقاومت میکند. به عنوان رشوه برایش پول بفرستند؛ رسوایشان میکند و میگوید برای من رشوه فرستادند.
لذا هر کار بکنند نمیتوانند با یک عالم دین مقاومت کنند. نقش روحانیت در اینجا معلوم میشود. یک روحانی عالیمقام اگر آزاده و آگاه و هوشیار و شجاع باشد؛ میتواند کاری را بکند که ده نفر سیاستمدار شجاع آگاه آزاده نمیتوانند آن کار را انجام بدهند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی بعد از ظهر همین روز در دیدار با مردم هزاوه که در هوای سرد و برفی انجام شد؛ علت تاریخی حضور امامزادگان در ایران را محبت، صفا، عشق و صمیمیت مردم برشمرده و گفتند: «امروز ایران اسلامی بر محور ولایت این بزرگمردان میچرخد. این همان مبارزه است. آن روز دایره این مبارزه محدود بود، اما امروز دایره آن گسترده است.»
دیدار با مردم ساوه در ۲۸ آبان نیز حاوی یک پیام بسیار مهم بود که شاید بتوان گفت فلسفه سفر آقا به استان را روشنتر میکرد. ایشان فراموشی بنیانهای تاریخی و فرهنگی ملت را مساوی با تزلزل پایههای اصالت فرهنگ دانسته و اظهار داشتند: «این عقاید، عواطف، صمیمیتها و حضور جدی در میدانهای حساس و خطرناک با احساسات زودگذر به وجود نمیآید. اینها غالباً ریشه در فرهنگهای عمیق دارد. مردم این منطقه در میدانهای دفاع از حق و حقیقت جزء مردم پیشرو و پیشتاز بودند. ریشه تاریخی و فرهنگی آنها بسیار عمیق است.»
لزوم توسعه کشاورزی همراه با توسعه صنعتی، لزوم توسعه قانونمحور کشاورزی و صنعت و نیز ارزشمند نبودن توسعه بدون عدالت، سه مقوله مهمی بودند که امام خامنهای(مدظله) با تاکید بر آنها به یک موضوع مهم ورود کرده و اظهار داشتند: «ما تا میگوییم عدالت، تا میگوییم ثروت نامشروع، عدهای میگویند شما سرمایه دارها را ترساندهاید! چرا باید سرمایهگذار بترسد؟! سرمایهگذاری که از راههای غیرقانونی و از روش های نامشروع استفاده نمیکند، چرا باید از اسم قانون بترسد؟! من معتقدم آن سرمایه گذار باشرف، آن سرمایهگذاری که به فکر سوء استفاده و کار غیرقانونی نیست، وقتی شعار قانونگرایی، عدالت، بینظری و بیطرفی در برخورد را بشنود؛ خوشحال هم خواهد شد، چون عدالت به
سود همه است.»
ایشان در ادامه بر نقش مردم در مقابله با قانونگریزیها تاکید و فرمودند: «عدالت یعنی قانون. نباید مرکز قانونگذاری به فکر این باشد که از منافع سرمایهداران یا فلان سرمایهدار دفاع کند. سرمایه گذاری و استفاده از منافع سرمایه به نحوه مشروع و در حدود قانون، مباح؛ اما تخطی و تجاوز از قانون، نه. پایبندی به قانون و ایمان دینی و روحیه انقلابی منشاء پیشرفت و عزت در سراسر کشور است.»
آقا در دیدار با خانواده های شهدای ساوه، فداکاری شهدا را روشن ترین صفحات تاریخ ایران عنوان کرده و تاکید کردند: «خدا آن روزی را نیاورد که ملت ما ذره ای از این کتیبه روشن را از چشم خودش دور بدارد. این جنگ یک گنج است، هرچه از آن بردارید تمام نشدنی است.»
نکته مهم این دیدار موضوع کار و کارگر بود. آقا فرمودند: «کارگران جزو قشرهای زحمتکشی هستند که کار آنها تضمین کننده بقا عزت و سیادت کشور است. رحمت خدا بر انسانی که کار را بکند و نیکو انجام دهد. محکمکاری، درستکاری، آگاه بودن از کار، کسب مهارتهای لازم و با وجدان کار کردن شرط اصلی موفقیت است.»
آقا در دیدار با مسئولان استان، استعدادهای برجسته و روحیه انقلابی را دو پدیده ممتاز استان مرکزی برشمردند. ایشان هم چنین خدمت صادقانه به مردم را بالاترین عبادت در نظام جمهوری اسلامی و فقر، فساد و تبعیض را سرچشمه تمامی مشکلات جامعه عنوان و بر لزوم مبارزه با فساد تاکید کردند.
نتیجه تمام بیانات آقا در مورد استان مرکزی را در این فرمایشاتی که در جمع مردم اراک داشتند میتوان خلاصه کرد که فرمودند: «شخصیتهای انسانی شما، استعدادهای برجسته این استان، فرآوردههای طبیعی این استان، همه حکایت از این میکند که خداوند متعال در این مجموعه انسانی که در این بخشِ کشور تمرکز یافته است، از الطاف و تفضّلات خود چیز بسیار زیادی به ودیعه نهاده است.»
در واقع آقا با یادآوری عقبه تاریخی، تذکر سرمایههای مادی و معنوی استان، برشمردن ظرفیتها و قابلیتها و سپس ترسیم صحنه کلان نبرد انقلاب اسلامی با استکبار جهانی، اولویتهای استان برای نقشآفرینی در مسیر پیشرفت را مشخص کرده و شرایط حضور موفق استان مرکزی را در عرصه تمدنسازی بیان میکنند.
بیانات ماندگار و راهگشای آقا در جمع مردم استان، ما را به این حقیقت فرا میخواند که بیشتر به عمق و محتوای این سفر بپردازیم. در واقع در این سفر نرم افزاری نهفته است که با ارائه تصویری روشن از هویت، استان ما را به جایگاهی که شایسته است، میرساند. حال این ماییم که باید چگونگی پیشرفت در مسیر تمدن سازی را فهمیده و بدانیم که نقشمان در این چیست؟
اینجا نیز باید «برادران مسلمان، برادران انقلابی، برادران معتقد به ارزشهای انقلاب، هرچه میتوانند فاصله بین خودشان را کم کنند؛ با هم دوست و رفیق باشند؛ با هم همکار باشند؛ علیه یکدیگر جوسازی و فعالیت نکنند؛ اما فاصله را با دشمنها زیاد کنند».
اینجا نیز باید در راه خدا، برای خدا و با وحدت کامل، تلاش کرد. آقا به استناد قرآن تضمین کرد که «پروردگار متعال با شماست و آینده متعلّق به شماست و شما جوانها روزی را خواهید دید که ایران اسلامىِ شما به فضل پروردگار برای کشورها و ملتها و دولتها یک الگوی تقلیدکردنی خواهد بود»
شاید بتوان گفت مهمترین کاری که آقا همتراز با یادآوری هویت انجام دادند؛ امید بخشی بود. بر خلاف عدهای که دائم آیه یاس خوانده و روح امید را در استان میخشکانند، ایشان بر اساس حکمت و یقین فرمودند: «هر جا ما این توصیهها را کردیم، احساس کردیم و دیدیم و تجربه کردیم که این نسل جوان مؤمن، با دلهای روشن و پاک و صافشان و با روحهای صمیمیشان، آن لُبّ مطلب را فهمیدند و به کار گرفتند و فوایدش برای کشور آشکار شد. اینجا نیز همینطور خواهد بود.» ان شاء الله
منبع: نشریه شهود، ویژه نامه کنگره امام خمینی(ره) و شهدای استان مرکزی
تصاویر این سفر را در همین سایت ببینید
دیدگاهتان را بنویسید