عمده کسانی که در مورد سند آموزش 2030 صحبت می کنند در مورد اینکه با چند متن مواجهیم اطلاع ندارند و یا آن ها را به صورت کامل مطالعه نکرده اند.
در مورد سند آموزش 2030 مطالب مختلفی تا کنون در رسانه ها در قالب مصاحبه، یادداشت، گفتگوی تلویزیونی، کلیپ ها و چند رسانه ای ها و … منتشر شده است. اما در این بحث ها و بررسی ها چند نکته است که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
1 . عمده کسانی که در مورد سند آموزش 2030 صحبت می کنند در مورد اینکه با چند متن مواجهیم اطلاع ندارند و یا آن ها را به صورت کامل مطالعه نکرده اند. این کار باعث می شود که مطالب سطحی یا خلاف واقع منتشر شود و امکان کار علمی و کارشناسی از بین برود. این کار باعث می شود که مسئولان، دیگر به نقدهای سازنده گوش فرا ندهند. این کار باعث می شود که این اسناد و سایر اسناد در حوزه های دیگر، از این به بعد، بدون توجه به مباحث و نقدهای کلیدی به پذیرش، تصویب یا اجرا در بیایند. این کار باعث می شود که ناقدان دلسوز و منصف به محاق بروند. این کار باعث می شود که مجریان، اسناد بین المللی را در خفا پیگیری کنند و ….
3 . به نظر می رسد مجلس شورای اسلامی و عمده مسئولان و صاحبنظران عرصه آموزش کشور به نحوی در جریان بوده اند. صرفا از کسانی که باید در جریان باشند و نبوده اند، شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. که انتقادی هم به خود شورا وارد است که چرا مکانیسم های نظارت قدرتمندی ندارد که قبل از حادثه، خود مطلع شود و بررسی کند.
4 . مسائلی از قبیل کتاب لک لک ها و ….، آموزش مباحث جنسی در مهدهای کودک، حذف قرآن از مهدها، حذف درس شهید فهمیده، طرح حذف درس دفاعی هیچ ارتباطی به سند ملی 2030 ندارد چرا که اساسا اجرا نشده و کارگروهش هم تشکیل نشده است. در مورد صحت و سقم برخی تردید است و در مورد برخی دیگر که اجرا شده است، علت، امور دیگری است. بعضی از این امور ممکن است با بخشی از محتوای 2030 مطابقت داشته باشد اما ربطی به اجرا یا عدم اجرای آموزش 2030 ندارد. حتی برخی از گذشته در حال اجرا بوده است و ما خواب بوده ایم. این قبیل بحث ها، صرفا باعث سیاست زدگی بحث و به انحراف رفتن اصل مطلب می شود.
الف: مفاهیم و ارزش های مندرج در سند
ب: اهداف، راهبردها و شاخص های سند
ج: سازو کارهای حکمرانی سند
د: تبعات فرهنگی، اقتصادی، اداری، سیاسی و …. اجرای سند
6 . اما مسئله اصلی در مورد آموزش 2030 مفاهیم و ارزش های آن نیست. مسئله اصلی اهداف و راهبردها و شاخص های آن نیست. مسئله اصلی، پیامدهای همین متن نیست. پس مسئله اصلی چیست؟ طرح مسائل فرعی، موجب عدم توجه به اصل مشکل می شود. حتی اگر سند تحول آموزش و پرورش در قالب آموزش 2030 به ما داده می شد، باز هم مخالف بودیم.
7 . آنچه مسئله اصلی است، سازوکارهای حکمرانی مندرج در لایه های ظاهر و پنهان متن است که موجب سلب تدریجی حاکمیت ملی ما در عرصه آموزش (حداقل در عرصه آموزش) می شود. آن چنان که رهبری هم فرمودند اصل کار غلط است. ما نباید مدیریت آموزش خود را به بیگانه وابسته کنیم و به تدریج تحت حاکمیت پنهان آن ها قرار گیریم. بحث در مورد مشارکت و حضور گروه های خاص مثل بهائیان و …. می تواند از سند تفسیر شود. بحث در باب آموزش های جامع جنسی در سند وجود دارد و البته واقعا هم در به سند “برابری جنسیتی” زمینه آموزش مباحث جنسی در کشور مشکل داریم. بحث در مورد غلط بودن معیار وارد است. اما این ها مباحث اصلی نیستند. بحث اصلی، حاکمیت بیگانه بر آموزش و به تبع، حاکمیت بر فرهنگ و سبک زندگی ماست. این را باید جدی گرفت. اینکه ما امضا کرده ایم یا خیر، اینکه سند، لازم الاجراست یا خیر و … اصلا مسئله فعلی ما نیستند.
8 . چه بخواهیم و چه نخواهیم، آموزش 2030 برای ما تبدیل به مسئله شده است. ما در فرایند فشار جهانی در خصوص آموزش 2030 قرار گرفته ایم. چه این سند و کارگروه ملی را کنار بگذاریم و چه نگذاریم.
اکنون باید برای مواجهه فعال با این مسئله آماده شد و انقلاب اسلامی را یاری کرد. البته نیازمند انسان هایی زیرک، غرب نزده، فهم مکانیسم های نفوذ پنهان و نیز نظریه ها و محتوای اسلامی در باب آموزش و زندگی باشیم.
9 . بنابراین، بخشی از راهکارهای ما عبارتند از: فهم مکانیسم های قراردادها و اسناد بین المللی و اجماع جهانی، فهم نگاه اسلامی ایرانی به عناصر معارض سند با ماهیت اسلامی ایرانی ما، تدوین درست و عاقلانه که رهبری نیز به شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ » سند تعاملات و تبادلات علمی بین المللی « و عالمانه کردند، تربیت مذاکره کنندگان حرفه ای متخصص و متعهد این عرصه. برای روزی بترسیم که این نفوذ، به صورت حقوقی و الزام بین المللی در اید و ما کاری از دستمان بر نیاید. همه کمک دهیم.
محمدصادق تراب زاده؛ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
دیدگاهتان را بنویسید