دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: ۰۹:۴۷:۴۶

یادی از شقایق‌های در خون خفته در آستانه بهار/مادر شهید درودیان: هنوز لبخند «حسین» را به یاد دارم

در آستانه سال نو، به بهانه روز بزرگداشت شهدا با خانواده شهید درودیان، شهید ۱۸ ساله تفرشی، به گفتگو نشستیم و زندگی این شقایق در خون خفته را مرور کردیم.

به مناسبت روز بزرگداشت شهدا؛

یادی از شقایق‌های در خون خفته در آستانه بهار/مادر شهید درودیان: هنوز لبخند «حسین» را به یاد دارم

مادر شهید

یادی از شقایق‌های در خون خفته در آستانه بهار/مادر شهید درودیان: هنوز لبخند «حسین» را به یاد دارم

به نقل از ندای تفرش؛ این روزها که سال ۹۶ رو به پایان است و آخرین روزها را طی می‌کند، با فرا رسیدن بیست و دومین روز از اسفندماه که با نام گرانقدر شهدا در تقویم ثبت شده یاد می‌کنیم از شهید«حسین دوردیان» که در این روز پر کشید.

در آستانه سال نو در ۲۲ اسفند ماه، زمین روئیدن گرفته است و بهار، شقایق ها را به طبیعت وعده داده است. شقایق های سرخی که حتی در روزهایی که خفته اند، یاد سرخی خونشان، نوید رسیدن روزهای خوب و پر برکت می دهد.

امروز ۲۲ اسفند ماه، روز بزرگداشت شهداست. مگر نه اینکه سر زدن به خانواده شهیدان، بزرگ داشتن شهدا محسوب می شود.

به مناسبت گرامی داشت این روز و برای ادای احترام به مادر بزرگوار این شهید تصمیم گرفتیم با او به گفتگو بنشینیم.

زمان به سرعت می‌گذشت، عقربه‌های ساعت برای رسیدن به لحظه‌ی دیدار بی‌قرار بود، شوق شنیدن زندگی‌نامه و خاطرات شهدا در وجودم زبانه می‌کشد.

ابتدای خیابان «جمال آباد ۳» از تاکسی پیاده می‌شوم و به دنبال آدرس منزل شهید می‌گردم. با فشردن کلید زنگ، درب منزل باز می‌شود.

به آرامی پله‌ها را بالا می‌روم، مادری مهربان که از فراق پسر این روزها دیگر پیر شده است، با روی گشاده به استقبالم آمد و با گرمی دستانش مرا به داخل خانه دعوت کرد. پدر این شهید گرامی در گوشه ای از خانه آرام نشسته است و با سلامی گرم پذیرایم می‌شود.

مادر شهید کنارم می‌نشیند و از من پذیرایی می‌کند. پدر شهید می‌گوید: «آمدی درباره حسینم سوال کنی» و این شد آغازگر گفتگو من با این بزرگواران. مادر شهید اینگونه خود را معرفی می‌کند: معصومه درودیان هستم. مادر شهید حسین درودیان که در تاریخ ۲۳ اسفندماه سال ۶۰ به شهادت رسید.

حسین داوطلبانه به جبهه رفت

خانم درودیان گفت: حسین فرزند سوم من بود که در سن ۱۸ سالگی به صورت داوطلبانه عازم جبهه شد. حدود ۹ ماه در منطقه سرپل ذهاب به دفاع از خاک کشورش پرداخت.

وی اظهار کرد: آخرین بار که به مرخصی آمده بود سعی کرد به همه اقوام سر بزند و از همه دلجویی و با همه خداحافظی و وداع کند.

 مادر این شهید بزرگوار، افزود: مدت زمان کوتاهی از آخرین مرخصی حسین می‌گذشت و چند روزی به عید سال ۶۱ باقی مانده بود. یک روز  همرزم حسین به خانه ما آمد. این همرزم پسرم را تا آن روز ندیده بودم و منتظر شنیدن خبری از پسرم بودم. او گفت: «حسین مجروح شده و به بیمارستانی در تهران منتقل شده است.»

خانم درودیان بیان کرد: دیگر حال خودم را نمی‌فهمیدم به همراه پدر شهید، خود را به تهران رساندیم. پس از پیدا کردن بیمارستان، از مسئولان پرستاران سراغ پسرم را گرفتم.ما انتظار شنیدن شماره اتاق حسین را داشتیم ولی در کمال ناباوری، پرستار از شهادت حسین خبر داد.

وی ادامه داد: برای برپایی مراسم پسرم راهی تفرش شدیم. روزی که حسین را آوردند، تقاضا کردم برای آخرین دیدار مرا با او تنها بگذارند، پسرم از ناحیه سر مجروح شده بود. با او وداع کردم.

این مادر شهید اظهار کرد: بعد از شهادت حسین، علی و هادی دو فرزند دیگرم به تبعیت از برادر بزرگترشان و همچنین همسرم عازم جبهه حق علیه باطل شدند و در مدت زمانی که در عملیات‌ها حضور داشتند علی و هادی به درجه جانبازی رسیدند.

اخلاق حسین الگو بود

عباس درودیان پدر این شهید که در کنار ما نشسته و صحبت‌های ما را گوش می‌کند، هر چند دقیقه یکبار نام فرزندش حسین را بر زبان می‌آورد و اشک از گوشه چشمانش سرازیر می‌شود.

پدر شهید درودیان گفت: اخلاق حسین خوب و در محله برای سایرین الگو بود. رفقایش به او می‌گفتند: «به جای رفتن به جبهه به کارهای دیگری بپرداز». ولی او به آنها می‌گفت که باید به جبهه برود و از کشور دفاع کند.

وی ادامه داد: حسین همیشه همه کارهایش را به خاطر خداوند انجام می‌داد. برای وقت و زمانش اهمیت زیادی قائل بود و سعی می‌کرد، از تمامی فرصت‌هایش به خوبی استفاده کند. او کار کردن را دوست داشت و سعی می‌کرد بیکار نماند.

پدر شهید به تشییع جنازه با شکوه فرزندش اشاره می‌کند و دیگر اشک و گریه، امانش نمی‌دهد.

راه و حرکت شهدا مقدس است

مادر این شهید گرانقدر ادامه داد: برای یک لحظه هم از شهادت فرزندم پشیمان نشده‌ و ناله‌ای سر نداده‌ام. چراکه می‌دانم جوانان زیادی از مملکت برای حفظ دین، قرآن، اسلام و مملکت شهید شده‌اند. راه و حرکت شهدا مقدس است.

خانم درودیان تصریح کرد: با اینکه سواد ندارم می‌دانم که شهدا زنده هستند و این ما هستیم که در غفلت به سر می‌بریم. شهیدان، ما را می‌بینند و به زندگی ما آگاه هستند. هرگاه بر سر مزار فرزندم می‌روم، از او دعوت می‌کنم تا به خانه ما بیاید چراکه هنوز هم نگاه و لبخند حسین را بر یاد دارم.

وی خاطر نشان کرد: آنهایی که خدا را می‌شناسند و زندگی خود را بر میزان الهی تنظیم می‌کنند، راه شهدا را ادامه می‌دهند. چراکه شهدا هم آنچه را خدا خواسته بود، انجام داده‌اند.

خانواده ساده و صمیمی درودیان را ترک می کنم به فکر فرو می روم. چه جوان هایی برای این خاک رفتند تا امروز در اتمسفر امنیت زندگی کنیم و لذت ببریم.

در آستانه سال نو در ۲۲ اسفند ماه، زمین روئیدن گرفته است و بهار، شقایق ها را به طبیعت وعده داده است. شقایق های سرخی که حتی در روزهایی که خفته اند، یاد سرخی خونشان نوید رسیدن روزهای خوب و پر برکت می دهد.

انتهای پیام/ح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار
چند رسانه ای

سیستان و بلوچستان مشکل آب دارد…

قصه آب …

چرا کارگران هپکو از رئیسی تشکر کردند؟

پدری از جنس صبر و مقاومت