14 خرداد از این منظر مهم و بزرگ است که امت خمینی در این آزمون سربلند شد و ثابت کرد که گرچه خمینی را بیش از همه هستیاش دوست دارد اما او را جسمی در انقلاب نمیداند که زیر خاک رفتنی باشد. او روح انقلاب و قلب تپنده امت است که تحول تاریخ آینده را رقم خواهد زد و این روح اکنون در خامنهای متجلی است.
14 خرداد 1368 بی شک از ماندگارترین روزها در تاریخ انقلاب اسلامی است. این جمله را تا سالها به این معنا میدیدم که در آن روز امام یک امت از ظاهر زندگی به باطن حیات کوچیده و یک جمعیت عظیم بینظیر او را تشییع و تدفین کردهاند.
این معنا گرچه درست است اما همه ماهیت 14 خرداد نیست.
اگر اهل تدبر در آیات الهی باشیم؛ معنای عمیقتری از 14 خرداد خواهیم یافت، در آیات متعددی از قرآن کریم_از جمله آیه ٢١۴ سوره بقره یا آیات ابتدایی سوره عنکبوت_ خداوند متعال آزمودن و مشخص شدن عیار ایمان و صداقت را از اصول حتمی خلقت عنوان و بر آن تاکید ویژهای مینماید. بنابراین همه عرصههای زندگی و همه روزها به ویژه ایام خاص تاریخی صحنه آزمایش انسان و جوامع است.
14 خرداد نیز از این قاعده مستثنی نیست. حال سوال اینجاست که این امتحان چیست؟ آیا آزمون ما در 14خرداد 68 مانند 31 شهریور59، بهمن 57 یا خرداد 1342 است؟ اگر قرار باشد مانند آنها باشد که دیگر…
… امتحان، معنایی نخواهد داشت چرا که آن معرکهها معماهایی بودند که حل گشته و پاسخش آسان بُوَد.
این آزمون در امتهای گذشته بوده ولی گویا برای امت ما یک ابتلاء جدید است که بنا بر تاکید قرآن حتما برای امت ما نیز باید پیش میآمد.
خدا پیش از این در اُحُد به ما آموخته بود که با شهادت یا شایعه مرگ رسولش نیز کار دین به اتمام نمیرسد و این درس را در میدانهای بسیاری، پیش از پیامبر اسلام و پس از آن حضرت، گوشزد کرده بود. حالا نوبت امت خمینی بود تا در امتحانی سخت آزموده شوند.
هر امتی باید آزمون ثبات بر دین را بدهد تا بتواند به سمت حاکمیت کامل حق بر زمین پیش برود. از همین روست که امیرالمومنین علیه السلام تاکید میفرماید که حق و باطل را بشناسید و با آن معیارها اهل حق و باطل را تشخیص دهید، نه اینکه با شناخت افراد به شناخت حق و باطل برسید. چون جامعهای که به افراد و شخصیتها وابسته شود، بالاخره در دام فتنهای گرفتار میگردد و انسان را از این گریزی نیست.
انسانها یا مانند امام تا آخر عمر بر مدار حق زندگی میکنند که سرانجام یک روز با مرگ طبیعی از ظاهر جامعه رخت برمیبندند و یا مانند برخی یاران خاص امام، توان ادامه راه را از دست داده و به صف پشیمانها میپیوندند. حال کسی که دینداری و انقلابیگری خود را صرفا به افراد و اشخاص وابسته کند؛ با مرگ طبیعی یا انحراف آنها از ادامه راه بازمانده و حیران، سرگردان و گمراه میگردد.
نیمه خرداد 68 صرفا یک تشییع تاریخی عظیم نبود که در قاب خاطرات بماند. 14 خرداد از این منظر مهم و بزرگ است که امت خمینی در این آزمون سربلند شد و ثابت کرد که گرچه خمینی را بیش از همه هستیاش دوست دارد اما او را جسمی در انقلاب نمیداند که زیر خاک رفتنی باشد. او روح انقلاب و قلب تپنده امت است که تحول تاریخ آینده را رقم خواهد زد و این روح اکنون در خامنهای متجلی است.
عدم وابستگی به افراد و باور به تداوم راه، اندیشه و هویت امام، شاه بیت مثنوی بلند نیمه خرداد است. نیمه خردادی که مردم در سال 42 با او شروع کردند تا خود و جهان را برای ظهور سامان دهنده بی سامانیها آماده کنند و این آمادگی در نیمه خرداد 68 تجدید شد.
مردم آمدند تا بگویند اگر عدهای در زمان زندگی ظاهری امام(ره) راه خود را از او چنان جدا کردند که آرزوی شهادت کرد، اما اینها پس از مرگ خمینی نیز از راهش جدا نخواهند شد، حتی اگر همه مدعیان خط امام از راه به درشوند. این عهد هر سال تکرار میشود تا تحریفگران هویت امام و پشیمانها بدانند جامهای زهری که برای طلب شهادت خلف صالح خمینی پیش میبرند؛ فقط موجب جدایی خودشان از خط امام است و گرنه امت امام هم چنان پای امام است، چه خمینی و چه خامنهای.
این بصیرت رمز عظمت نیمه خرداد است که خمینی از آن انتظار فرج را میکشید. انتظاری که آن را آمادگی معنا کردهاند. آماده شدن و آماده کردن جهان برای پذیرش دولت حق.
دیدگاهتان را بنویسید