مراسم کوسه ناقالدی(جشن چوپانان برای شکرگزاری) یکی از رسمهای کهن مردم شهرستان خنداب است که هرساله برای احیای همدلی و اتحاد بین اهالی این شهرستان برگزار میشود.
به نقل از پایگاه خبری نسیم خنداب، مراسم کوسه ناقالدی (جشن چوپانان برای شکرگزاری) یکی از رسمهای کهن مردم شهرستان خنداب است که با گذشت چهل روز از زمستان در دهم بهمنماه در بیشتر نواحی شهری و روستایی این شهرستان برگزار میشود.
مردم معتقدند که آمدن کوسه ناقالدی شگون دارد و با خود خیر و برکت به همراه میآورد و موجب باروری و زایش میشها و بزها میشود، از سوی دیگر چوپانان و برخی از افراد فقیر که اجراکنندگان این مراسم هستند، از این راه درآمدی به دست میآوردند تا زمستان را راحتتر بگذرانند.
با فرارسیدن ایام ناقالدی پیر و جوان خوشحال میشوند چون بر این باورند که کمر زمستان شکسته و بهار نزدیک است و این مراسم موجب تفریح و سرگرمی آنان میشود.
این جشن در روزگاران قدیم مخصوص چوپانان و گلهدارن بوده است که برای برگزاری کوسه ناقالدی تعداد ۵ تا ۱۰ بازیگر با یکدیگر همکاری میکنند. نفر اول با پوشیدن لباس چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و گریم کردن خود، به نقش کوسه یا ناقالدی درمیآید.
نفر دوم پسری پانزدهساله با پیراهن و چادری زنانه، نقشِ عروس کوسه را دارد، دو نفر دیگر هرکدام دوشاخ به سرشان میبندند و چند زنگ به خود میآویزند (این دو نفر تکه نام دارند)، از این دو نفر یکی توبره (خورجینی بزرگ) به دوش میاندازد و انعام مردم را جمعآوری میکند. در این میان دو تا سه نفر همساز و دُهل دارند که نوازنده گروهاند.
کوسه در پیشاپیش گروه حرکت میکند و با باز و بسته کردن دستها و تکان دادن بدن خود صدای زنگولهها را درمیآورد، کوسه به هر خانهای که میرسد وارد آن خانه میشود و بقیه نیز از پشت سر او به راه میافتند و به سراغ در طویله گوسفندان رفته و با چوبدستی ضربهای به در میزند؛ با این اعتقاد که با ترسیدن گوسفندان، برهها در شکم گوسفندان تکان بخورند و سلامتیشان را اعلام کنند.
مردم نیز معتقدند که آمدن کوسه به در طویله موجب آمدن خیر و برکت، باروری و زایش گوسفندان و بزها میشود.
اوج جشن و هنرنمایی کوسه و همراهان در منزل کدخدا یا بزرگ ده است، در این خانه کوسه هنرنمایی را به حد کمال میرساند و سنگ تمام میگذارد و صاحبخانه مبلغی پول یا خوراکی به کوسه میدهد.
در بعضی جاها مردم روز بعد از جشن، نزد کوسه میروند و مقداری از غذا و خوراکیهای جمع شده را از او میگیرند و میخورند و بر این باورند که انجام این کار شُگون دارد.
این آیین یکی از سنتهای گذشته است و برگزاری چنین جشنهایی بهنوعی زنده نگهداشتن سنتهای کهن و شور، نشاط و روحیه شادیبخش و همچنین حس دوستی و اتحاد در بین اهالی روستا را به وجود میآورد.
در این مراسم زمانی که کوسه زنگولهها را دوباره به صدا درمیآورد اشعاری نیز خوانده میشود:
ناقالدی گنه گُنه
چِل رفته پنجا مانه
بزتان بـره می زایه
میش تان بزغاله می زایه
گربهتان سگتوله می زایه
زنتان بچه می زایه
ناقالدی بـه ایـن بـزرگـی
کالا پالا نداره
مَشتی رفتـه بـراش بـیاره
الله نگهش بداره
نـاقـالـدی گُـنـه گُـنـه
چیزی باقی نمانه
بعد از آوازخوانی کوسه، عروس و کوسه باهم میرقصند، کمی بعد کوسه جلو در طویله غش میکند، عروس بالای سر کوسه میآید و میخواند:
این دست گرم کوسه
ایـن پـای گـرم کـوسـه
والـا نـمُـرده کـوسـه
آخ شوهرم، خاکبهسرم
بعد عروس میگوید: بختم، بختم ـ سوزن بدین بزنم به رختم
دیدگاهتان را بنویسید