اهمیت عزیزى عمدتاً بهخاطر سه چیز است: مثنوىهاى پرشور، شطحیات و ابداعات زبانىاش. ذهن عزیزى مانند مولانا، سیال و پر از تداعیات معنوى و لفظى بود. شور و شیدایى شاعر در شطحیات و اشعارش نمود تام داشت. عزیزى شیدایى و طربناکى مولانا را داشت.
به گزارش پیک راستان به نقل از تسنیم احمد عزیزى شاعر انقلاب که 15 اسفند 95، وارد نهمین سال بودنش در وضعیت کما شده بود، بهدلیل انسداد روده، تحت یک عمل جراحى ناگهانى قرار گرفت و بهدلیل عوارض پیشآمده، درگذشت. این شاعر اهل بیت(ع) از 15 اسفندماه 86 بهدلیل کاهش سطح هوشیارى ناشى از تشنج، بیمارى قلبى و کلیوى به کما رفت و از همان زمان تاکنون در بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه تحت مراقبتهاى ویژه پزشکى قرار داشت. رهبر فرزانه و ادیب انقلاب بهمناسبت درگذشت این شاعر ضمن اظهار تأسف از درگذشت ایشان، از وى بهعنوان شاعر انقلابى و چیرهدست نام بردند.
* مختصرى از زندگى عزیزى
احمد عزیزى در چهارم دىماه 13377 در سرپل ذهاب کرمانشاه به دنیا آمد. وى در کودکى با عشایر سیاهچادرنشین حشر و نشر فراوان داشت و قبل از رفتن به دبستان، خواندن و نوشتن را بدون داشتن معلم و تنها از روى کنجکاوى و تأمل و دقت از نوشتههاى روى تابلوها و اسامى خیابانها و… بهخوبى فرا گرفت.
عزیزى قبل از پیروزى انقلاب بهدعوت شمس آلاحمد به تهران آمد و دیدارى نیز با شهید مرتضى مطهرى داشت. او با آغاز جنگ بههمراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و براى مدتى ساکن شهرستان نور شد، سپس در تهران اقامت گزید و به همکارى با روزنامه جمهورى اسلامى پرداخت.
این شاعر انقلابى سرودن شعر را از سالهاى جوانى با مجله جوانان آغاز کرد. عزیزى آثار شعر و نثر ادبى متعددى دارد و شاعرى با سبک منحصر به فرد بود که این سبک بهصورت مثنوى در «کفشهاى مکاشفه» جلوه کرده است. تمایل سبک وى به معنویت و عرفان اسلامى با فرم جدیدى از مثنوى ــ ملهم از مثنوى مولوى ــ در شعر معاصر بینظیر است. این سبک تأثیر بسیارى در شعر معاصر گذاشته است. اشعار عزیزى با عرفان اسلامى آمیختگى دارد و تمجید از اهل بیت(ع) در بیشتر آثارش موج مىزند.
او از پانزدهم اسفندماه 13866 تا زمان فوتش بهعلت کاهش سطح هشیارى ناشى از تشنج، بیمارى قلبى و کلیوى در بخش آى.سى.یو. بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه بسترى بود. رهبر معظم انقلاب در 28 مهر 1390 طى سفر به کرمانشاه، از احمد عزیزى در بیمارستان عیادت کردند.
* اشعارى باسبک عرفان اسلامى
او مثنوىهایش را غالباً با وصف طبیعت آغاز مىکند و با تمهیدات گوناگون و با توسل به مناسبات و ترکیبات نو و تجنیسات سنتى، رفته رفته به موضوع اصلى گریز مىزند. وى در ساختن ترکیبات نو بهشیوه شعراى سبک هندى نیز مهارتى خاص داشت، براى نمونه مىتوان به این ترکیبها اشاره کرد: جبرئیلآباد الهام، آببازىهاى فطرت، تابستان عزلت، تب خیس تکلم، درختان پابهماه و کولیان شبنم.
اهمیت عزیزى عمدتاً بهخاطر سه چیز است: مثنوىهاى پرشور، شطحیات و ابداعات زبانىاش. ذهن عزیزى مانند مولانا، سیال و پر از تداعیات معنوى و لفظى بود. شور و شیدایى شاعر در شطحیات و اشعارش نمود تام داشت. عزیزى، شیدایى و طربناکى مولانا را داشت و شاید بههمیندلیل ارادتش به مولانا را بیش از دیگران بروز مىداد.
او گفتمان انقلابى ــ شیعى را با سنت فلسفى و عقلى و بهخصوص میراث عرفانى بهخوبى درمىآمیخت، به این ترتیب مىتوان او را بهعنوانِ یک شیعه انقلابى عارف و فیلسوف تعریف کرد، نوعى از تشیع سرخ و انقلابى که با زبان عرفان و کلام و فلسفه اسلامى بیان مىشود. عرفان، فلسفه، شعر و موسیقى در شطح زیباى فلسفىاش با نام «روایت شطح» نمود تام و تمامى دارد.
ذهن نقاد و وقاد، تعهد اجتماعى و اطلاعات فلسفى و دینى، روح متلاطم، پرسشگرى و جویندگى و تخیل قوى او دست به دست هم داده بودند تا میان سه شاعر شاخص پس از انقلاب جایگاه ویژهاى پیدا کند. آن دو شاعر دیگر سلمان هراتى و قیصر امین پورند و اما در عرصه زبان، احمد عزیزى بهواسطه تخیل قوى، مضمونیابىهاى غریب، زبان روان و گفتارگونه، تداعىهاى مولاناگونه و استفاده نوآورانه و بدیع از واژگان و ترکیبات در جاى نخست مىنشیند.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید