سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۰۴:۲۶

سند 2030 سازوکاری برای اعمال قدرت

هر توافق نوعی از پذیرش سلطه و تبعیت است. این سازوکارها خصوصا در توافقنامه های بین المللی چون سند 2030 ، به قدری پنهان و ظریف تعبیه شده اند که در برخورد اولیه، پویایی عملکردی آن مشاهده نمی شود.

سند 2030 سازوکاری برای اعمال قدرت

توافقنامه های بین المللی چون سند 2030 ، سازوکارهای اعمال قدرتی (بخوانیم سلطه) هستند که با پذیرش کشورهای جهان، اعمال حاکمیت داخلی را کانالیزه کرده و عمدتا تحت اختیار نهادهای بین المللی می برد.

این سازوکارها، شیوه حکمرانی پنهان نهادهای بین المللی هستند که عمدتا در جهت منافع قدرت های استکباری فعالیت می کنند. چرا که این نهادهای به ظاهر بین المللی، تا حد زیادی در کنترل قدرت های مستکبر هستند و عمده منابع مالی آنان توسط چنین کشورهایی تامین می شود.

وضوح این ادعا را می توان در مباحثی چون اقتصاد سیاسی بین الملل مشاهده کرد. هر توافق نوعی از پذیرش سلطه و تبعیت است. این سازوکارها خصوصا در توافقنامه های بین المللی، به قدری پنهان و ظریف تعبیه شده اند که در برخورد اولیه، پویایی عملکردی آن مشاهده نمی شود و معمولا نیازی به بررسی های کارشناسی، پژوهش های علمی یا اختصاص وقت جدی از سوی تصمیم گیران ملی احساس نمی شود اما پس از مدت زمانی، کشورها را به وابستگی های طولانی مدت و گریزناپذیر می کشاند.

لذا تغافل و تعجیل در تصویب و اجرای این توافقنامه ها، زمینه نفوذ، نقض حاکمیت ملی، از رده خارج شدن نهادهای تصمیم گیر ملی، پذیرش تعهد نسبت به جامعه جهانی، اختیاردهی به جامعه جهانی برای تنبیه تعهد دهنده در صورت نقض تعهد و تشدید وابستگی را رقم می زند.

برخی از سازوکارهای اعمال قدرت مندرج در سندهای بین المللی از جمله در خصوص سند 2030  عبارتند از:
1- ما به چارچوبی کلی متعهد می شویم که تفسیر موارد ابهام، منازعه و … در آن، توسط ما صورت نگرفته و تفسیر ما در این خصوص معتبر نمی باشد. لذا کسانی که در فضای بین المللی حاکم باشند، توان تفسیر به رأی و در جهت منافع خویش دارند.

بنابراین به راحتی از خود سلب اختیار کرده ایم. برابری جنسیتی، مشارکت مدنی، رفع خشونت و ترویج صلح، گروه های به حاشیه رانده شده، حقوق بشر، آموزش های بهداشتی و … از جمله مفاهیم کلیدی در سند 2030 هستند که به صورت کلی طرح شده و نیازمند مداقه بیشتری هستند.

2- این فرایند یک فرایند بلندمدت است. لذا ممکن است در ابتدا داوطلبانه باشد یا اینکه نقاط چالش برانگیز اندکی داشته باشند، اما به مرور الزام آور، تحت اجماع جهانی و به صورت صریحتری در نزاع با ارزشها و قوانین داخلی شکل می گیرند.

رونق مشارکت در تعاملات بین المللی آموزش را می توان از دهه 1990 میلادی در قالب توافقنامه ها و نشست های مختلف مشاهده کرد. از تایلند تا اینچئون کره جنوبی در سال های مختلف، تعهدات سنگین تر و مکانیسم های پیچیده تری طراحی شدند و همواره سعی در اجماع سازی بین المللی وجود دارد.

3- فرایند بازگشت پذیری و تجدید نظر تعریف نمی شود. لذا شوق ورود به تعهدات، توجه ما را از فرایندهای خروج بدون هزینه یا کم هزینه دور می کند.

4- لزوم ورود به این تعاملات گاهی به خاطر نفس شوق تعامل با کشورهای دیگر است که این شوق، پذیرش بیشترین تعهدات ممکن را به دنبال دارد. به نحوی که گاهی افتخار می کنیم که فلان نهاد بین المللی از مشارکت بالای ما تشکر کند. لذا حتی مشاهده می شود که در توافقات اختیاری نیز در حال بیشترین اجرای تعهد هستیم.

5- سازوکارهای تعبیه شده، عمدتا در حال افشای تمام اطلاعاتی هستند که تمامی نقشه های حرکت ما را در همه چیز مشخص می کنند. در کنار آن، به طور مثال در سند 2030 به صورت مستمر اطلاعات جمعیت شناختی و … در حال پایش توسط نهادهای بین المللی هستند.
یادداشت از محمدصادق تراب زاده

انتهای پیام/س

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار
چند رسانه ای

سیستان و بلوچستان مشکل آب دارد…

قصه آب …

چرا کارگران هپکو از رئیسی تشکر کردند؟

پدری از جنس صبر و مقاومت