پنج شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۴۶:۳۰

روایت تصویری یک معلول ضایعه‌نخاعی برای رساندن امانتی به مداح انقلابی

عاشق ولایت که باشی، معلولیت برایت معنا و مفهومی ندارد، نوحه برایت می‌شود، بهانه و نقاشی بهانه‌تری می‌شود برای تقدیر از مداحی که از ولایت برایت می‌خواند.

معلولی که با پای دل از تهران به اراک آمد تا امانتی را به دست صاحبش برساند

روایت تصویری یک معلول ضایعه‌نخاعی برای رساندن امانتی به مداح انقلابی

مداح انقلابی

روایت تصویری یک معلول ضایعه‌نخاعی برای رساندن امانتی به مداح انقلابی

اینجا اراک است و آنجا تهران، اینجا مداح جوانی از امام حسین(ع) می‌خواند و از ولایت و شهادت و آنجا در تهران ـ فرسنگ‌ها دورتر ـ دختر معلولی با نوای نوحه اشک می‌ریزد، معلولی که خود عاشق ولایت است و چقدر نوای نوحه در نظرش شیرین است.

عاشق ولایت که باشی مهم نیست پا نداری، مهم این است که با عشق فرسنگ‌ها راه را پیموده تا امانت قشنگی را به کسی بدهی که از ولایت برایت می‌خواند و بار دلت را سبک می‌کند.

ساعت 2 ظهر روز شنبه بود که صدای زنگ تلفن دفتر خبرگزاری به صدا درآمد و خانم جوانی آن طرف خط بعد از سلام و احوال‌پرسی گفت: «من دنبال شماره‌ای از آقای مسعود پیرایش مداح مسجد ساعت هستم، حتما باید یک امانتی به او بدهم، معلول هستم، خواهش می‌کنم، کمکم کنید تا بتوانم این امانتی را به دست او برسانم».شاید روزی که صدای زنگ تلفن خبرگزاری فارس استان مرکزی به صدا درآمد، کسی باورش نمی‌شد که آن طرف خط معلول ضایعه‌نخاعی به دنبال شماره‌ای از یک مداح جوان باشد تا تابلوی نقاشی را که برایش کشیده است، به دستش برساند.

حس انسان‌دوستانه و کنج‌کاوی خبرنگاری باعث شد تا در حین پیدا کردن شماره تلفن آقای پیرایش که در همسایگی خبرگزاری فارس بود، دقایقی را با مخاطب پشت تلفن به گپ‌و گفت بنشینم، دختر خوش صحبتی بود، خودش را فاطمه و 37 ساله معرفی کرد.

درباره امانتی از او سوال کردم، تا شاید بتوانم کمکش کرده و آن را راحت‌تر به دست صاحبش برسانم، قبل از اینکه در مورد امانتی صحبت کند، اصرار داشت به آقای پیرایش چیزی نگویم تا امانتی را خودش به دست او برساند و برایم جالب شد بدانم این امانتی چیست و دست یک معلول ضایعه نخاعی چه می‌کند،  قول دادم که چیزی به مداح جوان نگویم، بعد از اینکه شماره را در اختیارش قرار دادم از او خواستم در مورد امانتی برام بگوید، گفت: «علاقه خاصی به مداحی‌های آقای پیرایش دارم، در مداحی‌هایش هم از اهل بیت(ع) می‌خواند و هم از ولایت،  شهادت و شهدا که این برایم بسیار ارزشمند است.»

مسعود پیرایش از مداحان هیات صاحب‌العصر(عج) مسجد ساعت است و فاطمه خانم از طریق کانال یالثارات مداحی‌های وی را گوش می‌دهد و به قول خودش پا به پای مداحی‌ها اشک می‌ریزد و گریه می‌کند.

این دختر معلول گفت: اینکه یک مداح جوانی در همه مداحی‌هایش از ولایت می‌خواند، برایم ارزشمند و جالب بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم از هنری که خداوند در اختیارم قرار داده به پاس قدردانی از وی، استفاده کرده و تصویری از ایشان بکشم، کمتر از سه ماه به تمام محدویت‌های که داشتم نقاشی را به پایان رساندم، می‌خواهم این امانتی ناقابل را به ایشان برسانم.

وی افزود: متاسفانه عکسی از ایشان نداشتم که بخواهم از روی عکس نقاشی بکشم، از روی کلیپ‌هایی داشتم نقاشی کشیدم، از روی یک کلیپ چشم‌ها، از روی کلیپ‌ دیگر صورت، دست‌ها و … و خدا کمک کرد این نقاشی را به پایان برسانم.

 

امروز اول خرداد ماه بود که باخبر شدیم  این دختر معلول ضایعه نخاعی از تهران به اراک آمده و امانتی را به صاحبش رساند.

انتهای پیام/ح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار
چند رسانه ای

سیستان و بلوچستان مشکل آب دارد…

قصه آب …

چرا کارگران هپکو از رئیسی تشکر کردند؟

پدری از جنس صبر و مقاومت