مناظرات بیش از هر چیز به صحنهی نبرد گلادیاتورها در کولوسئوم رم ، مانند میشوند. نبردهایی که جذابترین صحنههای آن سکانسهایی است که نامزدی توانسته با نابودی رقبا، خود را در قامت یک قهرمان نشان داده و فاتحانه بر تلّی از خرابه بایستد.
چرا باید تعیینکننده ترین عرصه تبلیغاتی، مناظرات تلویزیونی باشند؟ چرا مناظرات جز ضروری انتخابات شدهاند؟
مناظرات چه چیز برای انتخاب کنندگان به ارمغان میآورند؟ با نبود این قالب از مناظرات تلویزیونی ما از فهم کدام ویژگی ضروری یک رئیس جمهور عاجز میمانیم؟
چنین سوالاتی آنگاه بیشتر جلوهگر میشوند که مناظرات بیش از هر چیز به صحنهی نبرد گلادیاتورها در کولوسئوم رم ، مانند میشوند. نبردهایی که جذابترین صحنههای آن سکانسهایی است که نامزدی توانسته با نابودی رقبا، خود را در قامت یک قهرمان نشان داده و فاتحانه بر تلّی از خرابه بایستد.
چنین نبردی تبدیل به جزء ضروری مناظرات شده، به صورتی که اگر صحنههایی با این مختصات در آن شکل نگیرد گویا مناظرهای برپا نشده است. و حقیقت امر آن است که ارمغان این صحنههای جذاب برای انسان ایرانی امروز چیزی جز تحلیل رفتن انسانیت و اخلاق نیست.
مناظرات در قالب کنونی بیش از آنکه بستری برای نمایان کردن یک رئیس جمهور توانا و مقتدر باشد، تبدیل به عرصهای برای بازیگری شده است، محلی برای تحت تأثیر قرار دادن، محلی برای جلب توجه. عمده پاسخها هیچ ارتباطی با سوالات مطرح شده از سوی مجری نداشته و مجری نیز حق هیچ گونه اظهار نظر و ورود فعال به پاسخها را نیز ندارد. در چنین شرایطی مناظرات به راحتی تبدیل به مقتضایی برای قرائت انشاهای از پیش نوشته شده میشود.
حال میتوان این سوال را از رسانه ملی پرسید که هدف از این شکل از برگزاری مناظرات چیست؟ آیا واقعا چنین قالبی سوای تزریق هیجان و عواطف در جامعه و تحریک غیر منطقی برای شرکت در انتخابات کارکردی دیگری میتواند داشته باشد؟
آیا این ابزار تبلیغاتی کمک میکند تا انتخاب کنندگان از منظری عقلانی و آزادانه به صورت فعال دست به انتخاب زنند، یا آنکه با تحریک هیجانات زمینه انتخابگری منفعلانه و غیر آزاد را فراهم میکند؟
به نظر میرسد میتوان برای ارتقاء انتخابگری عقلانی و آزاد به اشکال دیگری از مناظرات نیز اندیشید.
یادداشت از اسحاق سلطانی
دیدگاهتان را بنویسید