شهید هاشمی دقت خاصی نسبت به رعایت شرعیات داشتند. اگر منکری می دیدند حالشان دگرگون می شد و بدنشان به لرزه میافتاد و مقید بودند حتما تذکر دهند.
شهید هاشمی سنجانی و نقش مؤثر در مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی، مورد وثوق علمای طراز اول قم قرار داشتن، اولین نماینده مردم اراک در مجلس شورای اسلامی، همنشینی با شهید بهشتی و بالاخره شهادت در سن 70 سالگی در حادثه هفتم تیر، مجموعا شخصیتی را می سازد که می تواند سوژه اصلی مستند، فیلم سینمایی یا حداقل کتابی باشد.
صد حیف که آشیخ میرزا علی هاشمی سنجانی خیلی بیش از این خصوصیات را دارد اما آن گونه که باید و شاید به سیر و سلوک شیوه تربیتی و سلوک اجتماعی سیاسی او پرداخته نشده است و از این حیث حتی در زادگاه و دیار خود هم غریب است.
برای بیشتر شنیدن از این شهید والامقام پای صحبتهای عموزاده ایشان نشستیم که علاوه بر نسبت خویشاوندی توفیق شاگردی این بزرگوار را نیز داشته است، حاصل این گفتگوی را در ادامه می خوانید.
ابوالفضل هاشمی سنجانی هستم متولد 1343 در سنجان. خوشحالم که توفیق شاگردی شهید را قبل از انقلاب داشتم و بدون مبالغه باید گفت ایشان بیشترین تأثیر را در شکلگیری خمیر مایه شخصیتی بنده و امثال بنده داشتند.
زمانی که من در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم ایشان قریب به 60 سال سن داشتند اما منبر و درس و بحث ایشان به شکلی بود که مشتاقانه همسالان من را جذب می کرد.
منبری برای کودکان
منبر شهید سه بخش داشت؛ ابتدا روی پله اول منبر می نشست، کودکان دورشان حلقه می زدند و به تناسب سن ما برایمان از قصص قرآنی می گفت و به نماز تشویقمان می کرد. این بخش بین ده تا پانزده دقیقه طول می کشید و پس از اتمام مرخص میشدیم تا به بازی بپردازیم.
سپس بحث اصلی خود را که مخاطبش بیشتر جوانان بودند را با رویکرد انقلابی و روشنگرانه مطرح می کرد و در پایان روضهای می خواند که مخاطب اصلی اش پا به سن گذاشته ها بودند.
شیوهای تربیتی برای آموزش کودکان و بزرگسالان
آشیخ میرزاعلی تأکید خاصی روی آموزش نماز و احکام به کودکان و نوجوانان داشتند. برای تشویق بچهها معمولا دست به نقد بودند و فی الفور جایزه نقدی میدادند.
ایشان همین بچه ها را به عنوان معین همراه پا به سن گذاشتهها می کردند تا نمازشان را در حضور آنها بخوانند و با این کار اگر احیانا بزرگسالان نقصی در ادای فرائض دارند غیرمستقیم متوجه شوند و اصلاح کنند.
از ولادت تا تحصیل علوم دینی
شهید هاشمی سنجانی در سال 1390 در سنجان به دنیا آمدند و همان خردسالی پدر خود را از دست دادند. این طفل صغیر به همراه سه خواهرش تحت سرپرستی سیده فاطمه مادر گرامیشان قرار داشتند.
دورس ابتدایی را از شیخ عطاالله فقیهی سنجانی می آموزند و پس از آن وارد مدرسه علمیه حاج محمدابراهیم اراک می شود از درس علمایی چون آیتالله شیخ محمد سلطان العلما، آشیخ جعفر نماینده آیت الله حائری در اراک و آیت الله سید حسن فرید محسنی بهره مند می شوند.
آشیخ میرزا علی در دوران تحصیل صبورانه هر روز مسیر تقریبا ده کیلومتری سنجان تا مدرسه علمیه را پیاده می پیمودند.
پس از انتقال آیت الله فرید محسنی به قم، با تشویق مادر که از راه کشاورزی و گیوهدوزی زندگی فرزندان را تأمین میکرده قبل از 20 سالگی او نیز رهسپار قم میشود.
جدیت ایشان در تحصیل به جایی می رسد که موفق به اخذ اجازات و تأییدات متعددی از حضرات آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی، حکیم، گلپایگانی، حجت کوه کمری و امام خمینی(ره) می شوند.
مقید به حضور در اراک
شهید هاشمی اهل خطابه و منبر بودند و از 20 سال قبل انقلاب در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم پس از نماز جماعت آیت الله شیخ مرتضی حائری، منبر می رفتند و به وعظ و ارشاد می پرداختند.
ایشان علیرغم جایگاهی که در قم داشتند، توجه خاصی را به زادگاه خود قائل بودند و هرسال در ایام ماه مبارک در مسجد قبله منبر میرفتند و محرم و صفر را هم اراک بودند و غیر از این ایام هم مقید بودند حتما چند روزی در ماه را در اراک و زادگاه خود باشند.
توجه و دقت به امر به معروف و نهی از منکر
شهید هاشمی دقت خاصی نسبت به رعایت شرعیات داشتند. اگر منکری می دیدند حالشان دگرگون می شد و بدنشان به لرزه میافتاد و مقید بودند حتما تذکر دهند.
این شیوه رفتاری ایشان در مبارزه با ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی آشکار بود، زمانی که علیرغم فشارهای سیاسی آن دوران با شهامت و شجاعت دست از خطابههای کوبنده خود علیه رژیم بر نمی داشتند.
به عنوان نمونه در سالهای 56 و 57 در مسجد آقاضیاالدین، شهید تقی مهدی سلطانی با صدایی قرا، نهج البلاغه را قرائت میکردند و شهید هاشمی شرح و تفسیر. بحث را ادامه می دادند تا به مباحث روز و نهضت امام(ره) برسد و روشنگری کنند.
بر اثر این سخنرانیها مردم پس از خروج از مسجد با شور و حرارت خاصی از میدان ارک به سمت میدان شهدا راهپیمایی میکردند.
بارها شاهد بودم هنگام راهپیمایی، مأموران ساواک این شهید را از بین مردم بیرون می کشیدند و با خود می بردند. مدتی ممنوع المنبر میشدند اما دست بردار نبودند و دوباره در محافل و مجالس به سخنرانی میپرداختند و تحت تعقیب قرار می گرفتند.
حمله چماقداران به مردم سنجان و شهادت محمد نبئی
یازدهم محرم 57، مزدور شاهدوست و چماقدار با شعار جاوید شاه و اهانت به امام(ره) به مردم سنجان حمله کردند. این حرکت با هماهنگی و حمایت ژاندرمری اراک به فرماندهی سروان محبی انجام شد و مزدوران با ورود به سنجان هرچه بدستشان میرسید را نابود می کردند.
با حمله به مردم، تعدادی از کارگاهها و خانهها را سوزاندند و دامها را از بین بردند. مردم مقاومت میکردند اما در جریان همین اتفاقات شهید محمد نبئی یکی از شاگردان و همراهان شهید هاشمی به ضرب گلوله مأموران شاه به شهادت رسید و تعدادی از زنان ومردان هم مجروح شدند.
شهید هاشمی به عنوان نماینده آیت الله گلپایگانی ایشان را مطلع کردند و پس از چند روز آیت الله گلپایگانی با ارسال نامهای ضمن اعلام همدردی، مبلغ نسبتا زیادی هم برای کمک به آسیبدیدگان حادثه فرستادند.
مردم سنجان این پولها را بوسیدند و مبلغی روی آن گذاشتند و توسط شهید هاشمی به قم فرستادند و با تشکر از آیت الله گلپایگانی به ایشان پیغام دادند: «ما تولید کننده و کشاورزیم، با تلاش بیشتراز عهده جبران خسارتها برمیآییم، این پولها را صرف کمک به نیازمندان سایر مناطق کنید».
بصیرت و ولایتمداری
اعتقاد قلبی و تبعیت شهید هاشمی سنجانی از امام(ره) به عنوان ولی فقیه از شاخصه های این بزرگوار بود. به خاطرم دارم ایشان در منبرشان در مورد ولایت فقیه با مردم صحبت می کردند و میگفتند: «حاضرم 60 سال عبادت خودم را با ثواب یک لحظه از نهضت امام معامله کنم».
خاندان شهادت
روحیه ایثار و شهادت در خانواده این شهید بزرگوار جریان دارد. خوب است بدانید شهید مدافع حرم محمود هاشمی سنجانی نوه شهید علی هاشمی سنجانی ۱۶بهمن ماه ۱۳۹۴ در آزادسازی نبل و الزهرا به شهادت رسید تا ثابت کند خانواده شهدا تا پای جان برای دفاع از اسلام و انقلاب ایستادهاند.
سخن آخر
از جمع 72 نفره شهدای هفتم تیر، پنج شهید(حجتالاسلام علی هاشمی سنجانی، حجتالاسلام محمد حسین صادقی، حجت الاسلام غلامرضا دانش آشتیانی، محمود بالاگر و علی اصغر آقازمانی) متعلق به استان مرکزی هستند اما برای این شهدا مانند بسیاری از شهدا کار شایستهای انجام نشده است. زنده نگهداشتن یاد شهدا وظیفه سنگینی است که دستگاههای فرهنگی از پس آن به خوبی برنیامده اند.
در سومین یادواره شهید حجت الاسلام علی هاشمی سنجانی و شهدای 7 تیر به استاندار و مسئولین شهر پیشنهاد نام گذاری فرودگاه اراک به نام شهید هاشمی سنجانی را دادیم اما تا به امروز حتی یک بن بست هم به نام این شهید نشده است.
امیدوارم مسئولین، مردم و رسانه ها بیش از پیش برای اعتلای فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا تلاش کنند.
دیدگاهتان را بنویسید