اگرچه ظریف میگوید هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود، ولی حسن روحانی در سال 92 ایده مرکزی دولتش را بر اقتصاد سوار کرد و سفره مردم را به چرخ سانتریفیوژ گره زد. روحانی که چهار سال دولت تدبیر و امید را با همین ایده به سرمنزل رسانده بود، به هر ترتیب توانست در سال 96 نیز همچون روسای جمهور پیشین، برای دومین بار ردای ریاستجمهوری را به تن کند.
اگرچه ظریف میگوید هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود، ولی حسن روحانی در سال 92 ایده مرکزی دولتش را بر اقتصاد سوار کرد و سفره مردم را به چرخ سانتریفیوژ گره زد. روحانی که چهار سال دولت تدبیر و امید را با همین ایده به سرمنزل رسانده بود، به هر ترتیب توانست در سال 96 نیز همچون روسای جمهور پیشین، برای دومین بار ردای ریاستجمهوری را به تن کند. از دیرباز سیاسیون دولتهای دوم هر رئیسجمهوری را پایان زنگ انشا میخوانند و به این ترتیب حالا زنگ حساب دولت روحانی نیز فرارسیده است؛ زنگ حسابی که خیلی به مذاق حامیان و رفقای انتخاباتی دولت خوش نمیآید. بهخصوص اینکه این روزها بیرنگی حنای ایده مرکزی دولت هم عیان شده و دیگر هیاهوهای تبلیغی انتخابات هم جواب نمیدهد. از این رو قافیه بر حامیان سابق و لاحق دولت تنگ شده و برای کوک کردن سازشان با دولت به فالشخوانی افتادهاند. البته همه حامیان و شرکای دولت را نمیتوان با یک چشم دید؛ گروهی از حامیان دولت را اعتدال و توسعهایها و گروهی دیگر را کارگزارانیها تشکیل میدهند. گروهی هم حامیان تَکراری و بهاصطلاح اصلاحطلبان دوم خردادی هستند که این گروه نیز طیفی مختلفالنظر از مجمع روحانیون مبارز تا حزب اتحاد ملت را نمایندگی میکنند. در حال حاضر هر یک از این گروه حامیان، به تبع منافع و نگاه به آینده فاصله خود را با دولت تنظیم کردهاند؛ تنظیماتی که برای بخشی حمایت تام و تمام از دولت و برای طیفی دیگر حمایت نقادانه را در دستور کار قرار داده و برای عدهای نیز نسخه عبور از دولت را تجویز کرده است.
حمایت تام و تمام
اعتدال و توسعه را میتوان سردمدار حمایت تام و تمام از دولت خواند. آنها که تا پیش از انتخابات 92، در سپهر سیاسی کشور بهعنوان یک حزب سیاسی، اثرگذاری چندانی نداشتند، حالا با پیروزی عضو موسسشان یعنی حسن روحانی در دو انتخابات ریاستجمهوری به صرافت افتادهاند تا جایگاه حزبی خود را ارتقا دهند. اگر تا پیش از انتخابات 96 نیاز به سبد رای دیگر طیفهای اصلاحطلب، داعیه استقلال را از آنها گرفته بود، حالا الک انتخابات ریاستجمهوری آویخته شده و روحانی برای دومین بار از پل انتخابات با پیروزی عبور کرده، از این رو دیگر نیازی به عدم عرض اندام حزبی نمیبینند. ناگفته پیداست که پررنگ شدن نقش محمود واعظی در دولت دوم روحانی، مهر تاییدی بر این دیدگاه است. محمد باقر نوبخت، دبیرکل اعتدال و توسعه هم که از ابتدا یار غار رئیس دولت تدبیر و امید بود و حفظش بر کرسی ریاست سازمان برنامه و بودجه بهرغم تمامی انتقادات، نشان داد که امین دولت است و خدشه به جایگاهش ناممکن. در همین راستاست که اصلاحطلبان – چه از نوع کارگزاران و چه دومخردادیها- تحرکات نزدیکان معتدل روحانی را زیر ذرهبین گرفتهاند و به بیانهای نرم و رادیکال سعی دارند از چرخش روحانی به سمت حزب متبوعش جلوگیری کنند.
البته بخش اندکی از کارگزاران نیز به دلیل سهم عیان در دولت، در طیف حامیان تام دولت به شمار میآیند. آنها معتقدند جهانگیریِ پوششیِ روحانی در انتخابات ریاستجمهوری را مردم یادشان هست. اگرچه در برخی مواقع کارنامه دولت چنان پراشتباه شده که آقای معاون اول کارگزارانی هم تمامی اختیاراتش را به فراموشی میسپارد و تأکید میکند حتی اختیار تغییر یک منشی را هم ندارم!
حمایت نقادانه
حامیان نقاد دولت روحانی را میتوان پرشمارترین گروه حامیان امروز دولت دانست. اگرچه همین منتقدان نیز آتش نقدشان متفاوت است. این دست اصلاحطلبان معتقدند چه بخواهند و چه نخواهند دولت روحانی، دولت اصلاحات است و کارنامهاش هم کارنامه اصلاحات، از این رو چه در سال 92 و 96 اشتباه کردهاند و چه به اهداف خود رسیده باشند، دولت روحانی آش کشکی است که به پای آنها نوشته شده است. این طیف این مرحله را خط پایان بازی با افکار عمومی میبینند و تاکید دارند که یک روز نمیشود کلید دندانههای دولت روحانی بود و روز دیگر هرگونه شراکت را منکر شد. از این رو برای اینکه سبد رایشان بیش از پیش نریزد، مسیر انتقاد از دولت را در پیش گرفتند تا بلکه آبرومندانهتر از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند.
از این رو بهزاد نبوی، ابایی ندارد که بگوید برخی اصلاحطلبان از تندروهای جناح رقیب در حمله به دولت جلوتر افتادهاند تا بتوانند رای مردم و افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند، در حالی که این کار بسیار خطا و اشتباه است. نبوی معتقد است دوستان اصلاحطلبش تصور میکنند اگر در این شرایط لبه تیز حملاتشان را متوجه دولت کنند، میتوانند خرجشان را از آقای روحانی و دولت جدا کنند و در افکار عمومی تصویر مثبتی از خودشان برای انتخابات مجلس و ریاستجمهوری آینده نشان دهند. در حالی که به اعتقاد من این اشتباه است و اعتماد مردم را نسبت به اصلاحطلبها بیشتر سلب میکند، از این رو بر حمایت نقادانه از دولت تاکید دارد.
در همین راستا علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید دارد که برخی اصلاحطلبان خیلی راحت سرمایه اجتماعی اصلاحات را هزینه دولت کردهاند، از این رو اشاره میکند که حمایت در عرصه سیاسی یکسری حقوق و تکلیف متقابل میآورد و آنها نباید چشم و گوشبسته از دولت حمایت کنند.
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات هم بر راهبرد حمایت همراه با نقد از دولت تاکید دارد و میگوید خالی کردن پشت دولت در آینده به زیان اصلاحات بوده و منجر به بیاعتمادی مردم خواهد شد، زیرا مردم با خود خواهند گفت اگر از گزینه اصلاحات حمایت کنیم، این جریان در ادامه راه از حمایت از دولت سر باز خواهد زد.
عباس عبدی، هم به قول خودش شخصا معتقد است باید نقدشان از دولت را مطرح کنند.
البته گاهی این آتش نقد چنان تند میشود که تنها شبحی از حمایت را باقی میگذارد. بیانیه حزب کارگزاران و سرگشته خواندن دولت و تعبیر مردان بزم برای دولتمردان، نمونههایی از این نقدهای دوآتشه است.
عبور از روحانی
حامیان رادیکال روحانی، اما عملکرد دولت را چونان بنبستی میبینند که راه پس و پیش را از آنها گرفته است، بنابراین عبور از روحانی را تنها راه خلاصی از این بنبست میدانند. از این رو امثال محمد رضا تاجیک، تئوریسین و مشاور رئیس دولت اصلاحات، خود را میراثخوار بیموهبت دولت روحانی میخوانند و حتی حمایتهای انتخاباتی دیروزشان را هم نفی میکنند. سعید حجاریان، دیگر تئوریسین اصلاحات هم که در تازهترین اظهارنظر خود آتش عبورش از دولت چنان تند شده که از اساس انتخابات را نفی کرده و تصریح کرده رویهشان مصداق گدایی از قدرت است؛ «اصلاحات صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم، نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم.»
بخشی از کارگزاران نیز گهگاه عرصه را برای عبور از دولت میسنجند. کارگزارانیهای این قسم البته عبورشان از دولت با سرعت کمی است. در همین راستا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران اگرچه در برخی موارد انتقادات تندشان را هم نقد سازنده میخواند، ولی تاکید دارد که روحانی میتواند بهعنوان یک قهرمان کنار برود! سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی این حزب نیز چندی پیش تصریح کرده بود اگر اختیارات روحانی را چوب داشت، کاری کرده بود! از این رو اینان سعی دارند القا کنند اگر از گزینه اصلاحطلبی در انتخابات حمایت کرده بودند، آسمان اوضاع مردم رنگ دیگری داشت.
با اختلاف تا ۱۴۰۰
حداقل دو طیف از حامیان ذکرشده، بر ناکارآمدی دولت اجماع دارند. نگاهی به حامیان دولت از طیف تام تا عبوریهایشان نشان میدهد که آسمانشان تا 1400 همین رنگ است. ابر اختلاف از شکافی فعال در میانشان خبر میدهد؛ شکافی که هر روز بیشتر شده و با انتخابات مجلس نیز تکلیفش بیش از پیش عیان خواهد شد، چراکه مرور زمان منافذ سبد رای این گروهها را نیز بازتر خواهد کرد و ریزش رای را نیز بیشتر. از این رو سردرگمی و پریشانگویی برای حفظ رای نیز بیشتر خواهد شد.
در میان این سه گروه حامی دولت، اعتدال و توسعه و کارگزاران که از دیرباز رقیب هستند و اصلا همین رقابت بود که از حامیان و نزدیکان آن روز هاشمیرفسنجانی دو حزب متفاوت ساخت، هریک از آنها داعیه گفتمان اعتدال دارند و رقیب را بدلی میخوانند. از این رو ناگفته جدالشان در دولت پیداست. بیانیه حزب کارگزاران و انتقادات تند و تیزش به دولت و در مقابل پاسخ اعتدال و توسعه مبنیبر اینکه این نقدها ناجوانمردانه و به دلیل سلب مسئولیت از نتایج تصمیمات دولت است، شاهد مثالی بر این اختلاف است؛ بیانیههای متقابلی که به وسیله آن، این دو گروه حسابی از خجالت هم درآمدند. اظهارات محمود علیزاده، عضو شورای مرکزی کارگزاران خطاب به اعتدال و توسعهایها، هم شاهدی دیگر بر این اختلاف؛ علیزاده به صراحت سبد رای اعتدال و توسعه را کمتر از آرای باطله خواند.
اصلاحطلبان دوم خردادی هم که میگویند به جبر تندرویهای سالهای اخیرشان به رحم اجارهای معتدلین متوسل شدند. از این رو نه اعتدال و توسعه را عددی در میدان سیاست میدانند و نه حاضرند عرصه را برای کارگزارانیها باز کنند.
توصیف تحقیرآمیز چندی پیش شکوریراد، دبیرکل اتحاد ملت از اعتدال و توسعه و اینکه تا پیش از انتخابات نمیدانسته حزبی با این عنوان وجود دارد، به خوبی رویکرد این حزب نسبت به اعتدالیون را عیان میکند. رقابت دیرینه اتحادملتیها با کارگزاران هم که در شورای شهر و تن ندادنشان به شهرداری محسن هاشمی اظهر منالشمس شد.
دیدگاهتان را بنویسید