عدالت اخلاقی و عدل فرهنگی زیربناست. انبیا برپادارندگان عدلاند و عدل در درجه اول، عدل خود انسان است؛ عدل اخلاق، عدل فرهنگ، عدل معرفت، عدل ایمان، عدل در عمل.
جایگاه عدالت اخلاقی در اندیشه شهید بهشتی، بخشی مهم از نظریه ایشان در باب عدالت اسلامی است: «عدل اخلاقی و عدل فرهنگی زیربناست. انبیا برپادارندگان عدلاند و عدل در درجه اول، عدل خود انسان است؛ عدل اخلاق، عدل فرهنگ، عدل معرفت، عدل ایمان، عدل در عمل.
انبیا عادل سازند؛ انسانهای عادل میسازند. و به دنبال و در طی و بهعنوان نتیجه آن و بهعنوان عاملی که با این عدل اخلاقی تأثیر و تأثر و عمل و عکسالعمل و سازندگی و خودساختگی و کاردهی و کارپذیری متقابل دارد، عدل اجتماعی و عدل سیاسی و عدل اقتصادی است در همه ابعادش.»
«در جامعه اسلامی زیربنای همه عدلها، عدل اخلاقی است. حتی عدل اقتصادی و عدل سیاسی به دلیل نقشی که در عدل اخلاقی دارد موردتوجه است. بهطوریکه اگر در یک مقطعی از زمان دیدیم که عدل اخلاقی را باید قربانی کنیم تا به عدل اجتماعی یا عدل اقتصادی برسیم، حق نداریم اولویت را به عدل اقتصادی و اجتماعی بدهیم و عدل اخلاقی را قربانی کنیم. اینها همه به هم مربوط و پیوستهاند. مسئله مهم این است که کدامیک اصل است. اصل، عدل اخلاق و معنویت است.»
البته در دیدگاه شهید بهشتی عدالت اجتماعی و اقتصادی نیز مهم و حائز اهمیت است و بین عدالت اخلاقی و عدالت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد: « اسلام دین عدالت اقتصادی و اجتماعی است اما کار سازندگی اسلام تنها به برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی تمام نمیشود.
اسلام دین انسانسازی بوده و در این دین انسان باید با همه فضائل اخلاقی اسلام ساخته شود کسانی که میکوشند همه شعارهای انقلاب اسلامی را صرفاً در معنویت خلاصه کنند و از طرفی افراد دیگری هم هستند که میکوشند همه شعارهای انقلاب را در بهرهمندیهای مادی و عدالت اقتصادی و یا اجتماعی سیاسی خلاصه کنند، اینها هیچیک اسلام را نشناختهاند.
انسان معجونی از خواستها- ضرورتها و گرایشهای مادی و معنوی است در اسلام تکامل و کمال معنوی و مادی انسان به همآمیخته است.» «اساس در زندگی عبارت است از اخلاق، و اتفاقاً اقتصاد نیز نقش مهمی هم دارد ولی زیربنا نیست عامل اصلی این است که انسان متعادل بسازیم انسان عدل و عدالت بسازیم و نظام عدل و عدالت بسازیم.» لذا در حقیقت شهید بهشتی «محور جامعه اسلامی را عدالت اجتماعی، بر پایه اعتدال بینشی و اخلاقی» میدانند.
علی مصطفوی
دیدگاهتان را بنویسید