شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: ۱۶:۰۸:۰۹

باران انتقاد

کانال تلویزیون را عوض کردم ، داشت کارگران معدن را می ستود ، و نماهنگی زیبا در وصف آنها ، تلگرام را وارسی کردم ، خبر پر بود از بی خبری ، همه می گفتند و می شنیدند و می دیدند فایل ها و صوت ها و نوشته ها را …

محمد عزیز محمدی:

باران انتقاد

باران انتقاد

مناظره تمام شد ، همه رفتند و صندلی خالی ماند و یک صحنه پر از تاریکی ؟

کانال تلویزیون را عوض کردم ، داشت کارگران معدن را می ستود ، و نماهنگی زیبا در وصف آنها ، تلگرام را وارسی کردم ، خبر پر بود از بی خبری ، همه می گفتند و می شنیدند و می دیدند فایل ها و صوت ها و نوشته ها را ، بعد از کمی تماشای گفت و شنود بین دو طرفدار مختلف الجهت که سرانجامی جز ناسزاگویی نداشت ، گوشی ام را روی مبل رها کردم و به آشپزخانه رفتم ، باران پشت پنجره می کوبید و جوی و خیابان در حال غلغله و فوران آب بود ، یک نفر دوان دوان به خانه اشان رسید ، زندگی مثل همین آب درون جوی جریان داشت ، فقط در این فصل و زمان جوش و خروشش بیشتر است ، هوا تاریک بود و دریغ از ذره ایی پرتو امید بخش خورشید ، به اتاقم برگشتم ، کتابهایم روی میز پخش و پلا بودند ، و حتی اندکی حال و هوای درس و تحصیل نبود ، یاد دوران ابتدایی افتادم که آرزوی بزرگ شدن و مهندس شدن را داشتم ، بزرگ شدم و در حال مهندس شدن ، و فقط همین به لفظ این و آن مدرکی خواهم داشت با اسمی و رسمی بدون کار و شغل ، خسته بودم از خودم ، از زندگی ، این امید کجاست که به ما سر نمی زند؟

ما چوب تدبیر چه کسی را می خوریم؟

حاضر شدم تا به مسجد بروم ، داخل مسجد که شدم بحث داغ سر مناظره و گفتگوهای کاندیدا های محترم بود؟

یکی میگفت: یاد یدک کش افتادم ، زمانیکه کاندید محترم دائم از آوردن ماشین اقتصاد و توسعه از دره به جاده می گفت .

و یکی دیگه میگفت : وضع به کجا رسیده که از قاچاقچی حمایت می کنند.

و دیگری: این حرف ها بی فایده است ، این میدان مرد عمل میخواهد.

نماز را خواندم و آرام زیر باران برگشتم،تنم خیس آب شده بود و صدای باران بود و رعد و برق ، لباس هایم را که عوض کردم ، سریعا وارد تلگرام شدم ، دستانم زیر باران یخ زده بود ، بعد از سرچ و جستجویی در فضای مجازی ،

تازه یاد این افتادم ، که همیشه افرادی سعی داشتند رابطه من و دوستم را به هم بزنند.

مثل امروز که جنایات منافقین را فراموش کرده بودند و حالا با طرز فکر غربی آمده بودند برای دفاع از قاتلین هفده هزار ایرانی؟

ولی هرگز موفق نشدند و نخواهند شد.

محمد عزیز محمدی

انتهای پیام/س

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار
چند رسانه ای

سیستان و بلوچستان مشکل آب دارد…

قصه آب …

چرا کارگران هپکو از رئیسی تشکر کردند؟

پدری از جنس صبر و مقاومت