اخیرا سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان به نکات قابل تاملی درباره «برجام اروپایی» و تعلل تروئیکای اروپا در راهاندازی SPV اشاره کرده است.
اخیرا سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان به نکات قابل تاملی درباره «برجام اروپایی» و تعلل تروئیکای اروپا در راهاندازی SPV اشاره کرده است. «بهرام قاسمی» تاکید کرده است: پیچیدگی ایجاد چنین سازوکاری و همچنین فشار زیاد و قلدرمآبانه آمریکا بر کشورهای اروپایی باعث شد این موضوع زمانبر شود و مذاکرات بهطول بینجامد. اراده سیاسی اروپا و اتحادیه اروپایی مشهود بود اما در عمل کشورهای اروپایی نشان دادند در مقابل فشار آمریکا توانایی کافی ندارند. ما هنوز این موضوع را دنبال میکنیم و امیدواریم اروپا بتواند در این آزمون جدیدتر از هویت و استقلال خودش در مقابل آمریکا دفاع کند. ما به سازوکار مالی اروپا دل نبستهایم و سرنوشت خود را به آن گره نزدهایم».
چندی پیش نیز جناب آقای ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان منتقدان مشی حاکم بر حوزه سیاست خارجی دولت را مورد عتاب قرار داد و مدعی شد دلواپسان دنیا را در غرب میبینند! براستی میان مواضع آقای ظریف و سخنگوی وزارت امور خارجه چه وجه مشترکی وجود دارد؟!
1- خاستگاه و مصدر گزارههایی مانند «تکیه بر برجام آمریکایی/ اروپایی و تبدیل آن به نقطه ثقل اقتصادی و سیاست خارجی کشور» و «اتکا به برجام اروپایی پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای» را باید در داخل وزارت امور خارجه کشورمان جستوجو کرد. براستی این چه سبک و سیاقی است که یک مجموعه، باورهای نهادینهشده در خود [که اتفاقا هنوز تغییر نکرده] را مغلطه کرده و آن را به دیگران نسبت میدهد؟! آیا «تکیه به برجام اروپایی» و «تضمین دانستن امضای جان کری» و فراتر از آن، «ناممکن دانستن ابطال برجام» ریشه در باورهای منتقدان داشته یا اعضای محترم وزارت امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم؟
2- 13 شهریورماه امسال، آقای عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در گفتوگو با صداوسیما از اراده سیاسی قوی کشورهای اروپایی برای حفظ برجام خبر داد: «در حال حاضر مذاکرات ما با اروپا خیلی نزدیک و فشرده جریان دارد. باید مواضع سیاسی اروپا و راهکارهای عملیاتی آنها را تقسیم کنیم. آنها در مواضع سیاسی، تا الان محکم بودهاند و تعهد سیاسی خود را در حفظ برجام در اظهارنظرهای مختلف بیان کردهاند [اما مهم این است که] این تعهد سیاسی چه زمانی ترجمه و تبدیل به راهحل عملیاتی و عینی میشود، برای اینکه مثلا در حوزه پرداختهای بانکی و مالی مکانیسمهایی برقرار شود که ایران استفاده کند یا بحث فروش نفت ایران، بیمه، حملونقل و… چه زمانی عملیاتی خواهد شد، هنوز از اروپاییها راهکارهایی را مشاهده نکردهایم…».
امروز با گذشت 8 ماه، بار دیگر وزارت امور خارجه به نقطه اول و بلکه قبل از آن بازگشته! امروز وزارت امور خارجه کشورمان حتی دیگر از اراده سیاسی(!) سران اروپایی برای حفظ برجام سخن نمیگوید! امیدواریم دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان لااقل این نکته را متوجه شده باشد که اتفاقا تاخیر هدفمند مقامات اروپایی در ایجاد سازوکار مالی ویژه، معلول «اراده سیاسی» آنها در پیروی از ایالاتمتحده و دولت ترامپ است، آنچه در اظهارات 4 ماه قبل آقای عراقچی و حتی اظهارات اخیر مقامات وزارت امور خارجه مشاهده میشود، «مصالحه با اروپای بدعهد» است! اروپایی که به قول «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه و «فدریکا موگرینی» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی قرار بود تا آبانماه امسال کانال ویژه مالی خود را برای حفظ توافق هستهای و بهرهمندی حداقلی ایران از منافع اندک برجام راهاندازی کند!
نکته پایانی، به سخنان شخص سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان بازمیگردد! ایشان ابراز امیدواری کردهاند اروپا در «آزمون جدیدتر» موفق باشد و بتواند کانال مالی ویژه خود را برای اثبات حسننیت خود در قبال ایران راهاندازی کند! جای بسی تعجب و بلکه تاسف است که امروز، 8 ماه پس از خروج رسمی ترامپ از توافق هستهای و در حالی که قرار بود اروپاییان ظرف چند هفته راهکار خود را برای حفظ توافق هستهای ارائه و اجرایی کنند ما از «فرصت دوباره» و «آزمون جدیدتر» اروپا سخن به میان میآوریم! براستی اروپا باید چندین بار در آزمون «اعتمادسازی» نسبت به ملت صبور ایران مردود شود تا مقامات وزارت امور خارجه کشورمان با آن مواجهه و برخوردی قاطعانه و در شأن آرمانهای انقلاب داشته باشند؟ فرصت «آزمون جدیدتر اروپا» را چه کسی به اروپای واحد داده است؟! آیا زمان آن نرسیده است تا تروئیکای اروپا عواقب و تبعات بازی برجامی مستقیم خود در زمین آمریکا را مشاهده کند؟! آیا تفکیک رویکرد سیاسی و عملی اروپا در قبال حفظ برجام، نوعی فرصت فرار و وقتکشی به اروپاییان برای ادامه این بازی وقیح و خطرناک نمیدهد؟!
3- بدون شک میان مقدمهای که آقای قاسمی مبنی بر «عدم توانایی اروپا در ایستادگی در مقابل فشارهای آمریکا» بیان میکند و نتیجهای که ایشان درباره «امید به موفقیت اروپا در آزمون جدیدتر» بیان میکند کمترین همخوانی و تناسبی وجود ندارد. طنز تلخ ماجرا این است که ایشان پس از فرصت دوبارهای که در اینباره برای اروپا در نظر میگیرد، تاکید میکند وزارت امور خارجه به سازوکار مالی ویژه اروپا دل نبسته(!) و سرنوشت خود را به آن گره نزده است(!) در هر حال، میان سخنان «آن وزیر» و «این سخنگو» در تخطئه دلواپسان و گزارههایی که متاسفانه به مبانی اعتقادی برخی دیپلماتهای وزارت امور خارجه کشورمان تبدیل شده است فاصله زیادی به لحاظ مفهومی و کارکردی وجود ندارد! هر دوی این سخنان برگرفته از نوعی نگاه مغرورانه و لجبازانه نسبت به خطاهای جاری در حوزه سیاست خارجی کشور است؛ خطاهایی که اگر حتی امروز اصلاح شود، میتواند جلوی بسیاری از ضررهایی را که دشمنان منطقهای و بینالمللی ما درصدد تحمیل آن به کشورمان هستند بگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید