یادداشتی از حمید کوچکی کارشناس ارشد علوم سیاسی را درباره شورای شهر و انتخاب شهردار اراک، با عنوان آنچه کاشتیم، آنچه برداشت می کنیم را می خوانیم.
همیشه این انتخابهای ماست که سرنوشت فردی و اجتماعی ما را رقم میزند. گاهی یک انتخاب خوب و هوشمندانه عمری ما را منتفع میکند و گاهی یک انتخاب غلط سالها ما را اسیر نتایج زیان بارش می سازد.
خوب یا بد، به هر حال ما در 29 اردیبهشت پای صندوق رفتیم و برای چهار سال، اداره کشور را به رئیس جمهور، و اداره شهرهایمان را به شوراها سپردیم و از این پس باید منتظر محصولی باشیم که بذرش را خودمان کاشتیم!
بعد از انتخاب شورای جدید شهر اراک، نوبتی هم که باشد نوبت انتخاب شهردار است. همه منتظرند تا ببینند شورای جدید اعتماد مردم به خود را با چه انتخابی پاسخ می دهد. در روزهای قبل لیست 6 نفرهای در فضای مجازی منتشر شد که خوش بینیهای اولیه در مورد انتخاب شهردار جدید را تا حدود زیادی بر باد داد.
بی شک کسانی که قرار است امانت دار بار سنگین مسئولیت اداره شهر پر درد اراک شوند باید از یک تجربه اجرایی قوی در حوزه شهری برخوردار باشند چرا که آنقدر معضلات روی هم تلمبار شده که فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد و مردم هم انتظار کارهای بزرگ و زیر بنایی را در کلانشهر اراک دارند؛ اقداماتی که بخشی از آن مدتی شروع شده است.
اینها را که گفتم همه مقدمه بود و میخواستم اصل داستان را برایتان بگویم؛ صبح شنبه فرصتی پیش آمد تا با یکی از دوستان به شورای شهر برویم. همان ابتدا مستقیم به اتاق جلسات شورای شهر رفتیم؛ اعضا مشغول تبادل نظر بودند و من هم انتظار داشتم محور بحثشان در مورد موضوعات مهم و اساسی شهر به صورت تخصصی باشد.
اما..
جلسه فضای خاصی داشت؛ اولین چیزی که به ذهنم تبادر شد کلاسهای زبان دوران دبیرستان بود همان دوران که بدون مطالعه به کلاس میرفتیم و همه ساکت بودند و فقط یکی دو نفر به سئوالات آقای معلم جواب میدادند. انگار همان فضا دوباره تداعی شده بود؛ اکثر اعضا حتی آیین نامه را هم نمیدانستند و به خودشان زحمت هم نداده بودند که قبل از جلسه حداقل یکبار آن را روخوانی کنند! جالب اینجا بود که یکی از اعضای دوره قبل در حال آموزش آیین نامه به دیگران بود و داشت یادشان می داد که چگونه جلسه بگذارند!!! با دیدن این صحنه دلم به حال مردمی سوخت که رأیشان را در سبد «امید» به چنین شورایی نهاده اند و منتظرند تا این شورا امور شهرشان را سامان دهد.
با خودم گفتم کاش این دوستان که با پرچم «امید» رأی مردم را جمع کردند حداقل برای آشنایی اولیه هم که شده قوانین و آییننامهها را تورقی میکردند، بعد سکان اداره شهر را به دست میگرفتند.
نمی دانم شاید از ماست که بر ماست و از ماست که امورمان سامان نمی یابد!!!
شاید اگر موقع انتخاب هایمان دقیق تر می شدیم وضعمان بهتر می بود، نمی دانم شاید..
دیدگاهتان را بنویسید